در همصدایی با جنبش اعتراضی زنان: آپارتاید جنسیتی در افغانستان را به رسمیت بشناسید!
چندین تن از فعالان زن در شهر کلن آلمان، با اعتصاب غذایی ۱۲روزه، خواستار به رسمیت شناخته شدن «آپارتاید جنسیتی» طالبان در افغانستان شدهاند. آنها خواستار شنیده شدن صدای اعتراض زنان از سوی جامعۀ افغانستان و جامعۀ بینالمللی و قطع کمکهای مالی به این گروه شدهاند که تا کنون ضامن استمرار رژیم زنستیزِ طالبانی دانسته میشود.
گروه طالبان چشمدرچشم جهان امروز، از افغانستان زندانی ساخته است که بهلحاظ وضعیت انسانی، حقوقی و اجتماعی، در شناعت، قساوت، ستم و تبعیض سیستماتیکِ اعمالشدۀ قومی و جنسیتی بیمانند است. این گروه، افزون بر ایجاد ادارۀ تکقومی، با صدور بیشتر از ۵۰ فرمان علیه زنان، سیاست پاکسازی زنان از حوزۀ عمومی و اجتماعی را بهاجرا درآورده است که آزادی گشتوگذار، پوشش، رفتار، آموزش، کار، دسترسی به خدمات بهداشت و سلامت و نیز دستیابی به عدالت را برای زنان و دختران بهگونۀ همهجانبه محدود و در زمینههای بسیاری نابود کرده است.
پس از شکلگیری جریان اعتراضی زنان، مردم افغانستان و جامعۀ جهانی از آن حمایت درخوری نکردند. زنان که تا کنون پیشتاز اعتراضات علیه طالبان بودهاند، تا اینجا درواقع بهجای همۀ طیفهای سیاسی و اجتماعی افغانستان بار مسئولیت مبارزه را بر دوش داشتهاند و هزینههای سنگین آن را نیز پرداختهاند. زنان در زمانی که حکومتیان و سیاستگران به فکر فرار و نجات جان خود، سرمایهها و خانوادههای خود، و طیفهای اجتماعی دیگر، دچار حیرت، پراکندگی و بیبرنامگی بودند، در برابر گروهی تابهدندانمسلح و تروریست ایستادند.
بهواقع در نبود طرح بدیل موردتوافق و اپوزیسیونِ با اعتبار عمومی، تنها نیرویی که توانسته است چالش جدی فراروی تحکیم رژیم طالبان در داخل و رسمیتیابی بینالمللی آن ایجاد کند، جنبش اعتراضی زنان افغانستان بوده است. تا این لحظه، با وجود برخوردهای حذفی بیرحمانۀ گروه طالبان با زنان و دختران و فقدان حمایتهای لازم داخلی و بینالمللی از آنها، جنبش اعتراضی زنان، گرانیگاه اصلی امید عمومی به پیروزی بر این گروه و تغییر محاسبات و مناسبات دانسته میشود. زنان، با وجود سرکوب بیرحمانۀ گروه طالبان، سکوت مردم افغانستان و بیتوجهی غیرمنتظرۀ جامعۀ بینالمللی نسبتبه آنها، صدای رسای اعتراض خود را بلند نگاه داشتهاند و حرکت تازۀ زنان معترض در شهر کلن آلمان، در چنین وضعیتی معنا و مفهوم مییابد.
جامعۀ بینالمللی تا کنون به غیر از رفتارهای نمادینی چون دادن بیانیه و دعوت از چهرههای زن در نشستهای بینالمللی، در عمل هیچ اقدامی جدی در برابر سیاستهای ضدانسانی و زنستیز طالبان نکردهاند. همچنین کمکهای مالی هفتگی که زیر نام کمکهای بشردوستانه به افغانستان فرستاده میشود، در نبود یک سیستم نظارتی مستقل، نهتنها به دست نیازمندان نمیرسد، بلکه در عمل به استمرار حیات رژیم طالبان کمک کرده است. تا این لحظه، حتا تخلیۀ نیروی انسانی از کشور، که با توجه به وضعیت، در نفس خود امری ضروری و حیاتی بود، در غیاب سیاست و طرح مشخص حمایتی، فقط به نفع گروه طالبان تمام شده و هزینۀ آنها را در برخورد با چالشهای فرارو پایین آورده است. خلاصه اینکه تمامی شعارها و مدعیات قدرتهای غربی در مورد دموکراسی و حقوق بشر پوچ و بیبنیاد از آب درآمد.
اکنون روشن است که تنها گزینۀ ما انسجام و همگرایی دموکراسیخواهان از تمامی طیفها برای تحقق مردمسالاری در افغانستان است. برای دستیابی به این هدف، نخستین اقدام باید حمایت از کارزار زنان معترض افغانستان باشد. مردم افغانستان نباید چشم خود را بر آپارتاید جنسیتی و فراتر از آن، انسانیتزدایی از زن و زنزدایی از جامعه ببندند. دستکم حمایت رسانهای و تبلیغاتی از زنان کمهزینهترین فعالیت در این راستاست. اگر میخواهیم بر سرنوشت جمعی خود مسلط شویم و به حقوق شهروندی و بشری خود دستیابیم و جهان نیز صدای ما را بشنود، باید همه از زنان معترض حمایت کنیم که نمایندۀ اصول و آرمانهای جمعی دموکراتیک و حقوق بشری ماست. اینگونه میتوان وارد مرحلۀ دیگری از مناسبات و روابط بینالمللی نیز شد.
در این لحظۀ تاریخی، هیچ کار و اقدامی برای مخالفان رژیم طالبان مهمتر و فوریتر از حمایت از این حرکت و حرکتهای اعتراضی زنان نیست. استمرار حیات این جنبش در قالبها و با شیوههای متفاوت، اکنون تنها گزینۀ مطلوب ماست که دارای ظرفیت بسیجکنندگی عمومی و برد و اعتبار جهانی است. بیایید به جای نفرین منفعلانه به تاریکی، هریک شمعی برافروزیم تا ظلمات فراگیر رژیم انسانستیز طالبانی را روشن کنیم و چهرۀ وحشی، هولناک و خونخوار آن را به جهانیان نشان دهیم و از سوی دیگر هزینۀ تعامل سیاستمداران جهان با این گروه را بالا و بالاتر ببریم.
درخواست ما از سازمان ملل و جامعۀ بینالمللی نیز، همصدا با زنان معترض در آلمان، به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی و ایجاد سازوکاری قانونی و حقوقی مشخص برای تحت پیگرد قرار دادن طالبان است. ما خواستار رسیدگی به پروندۀ قطور شکنجه و آزار مستمر مبتنی بر جنسیت در افغانستانیم که آن را مصداق نقض سیستماتیک و فاحش حقوق بشر و «جنایت علیه بشریت» میدانیم.