featured image

اکنون زمان برنامه‌ریزی برای افغانستان پساطالبان است

۷۳۰ روز از تصرف دوبارۀ افغانستان توسط طالبان می‌گذرد. مردم افغانستان تحت سلطۀ ملا‌سالاری ظالمانه‌ رنج می‌برند که هدف آن ایجاد یک ویرانشهر است؛ جایی که در آن مردم صلاحیت کنترول زندگی و بدن خود را ندارند. به دلیل زن به دنیا آمدن، وجود نیمی از جمعیت افغانستان عملاً غیرقانونی دانسته می‌شود. برخی به دلیل مذهب، قومیت یا زبانی که با آن صحبت می‌کنند طرد شده و مورد تبعیض قرار می‌گیرند. موسیقی ممنوع است و هنرمندان را شلاق می‌زنند. رسانه‌ها تعطیل‌ و روزنامه‌نگاران در زندان‌اند. سازمان ملل تخمین می‌زند که بیش از ۹۵ درصد از جمعیت کشور ‌نان کافی برای خوردن ندارند و این رقم برای خانواده‌هایی که سرپرست آن زنان‌اند، به ۱۰۰ درصد می‌رسد. زنان از تحصیل، کار، گشت‌و‌گذار و مشارکت آزاد در جامعه منع شده‌اند. 

۷۳۰ روز است که زنان و دختران در افغانستان با سرنوشت غیرانسانی و غیرقابل تحملی که از سوی طالبان بر آنان تحمیل شده است، هر صبح بیدار شده‌اند. دورنمایی زندگی‌شان کابوس طولانی، تاریک و بیش‌از‌حد وحشیانه است و امید روشنایی از دوردست‌ها سوسو نمی‌زند. با وجود این اما زنان حاضر به تسلیم شدن به جهل و تاریکی نیستند. در یکی از تاریک‌ترین مقاطع تاریخ کشورمان، زنان مقاومت را انتخاب کرده‌اند و با جهل به مقابله برخاسته‌اند. گاهی در خیابان‎‌ها اعتراض می‌کنند و صدای‌شان از گوشه‌وکنار افغانستان به گوش می‌رسد. گاهی آواز می‌خوانند، گاهی می‌رقصند و گاهی بازی می‌کنند. درد دارند، خسته و گرسنه‌اند، اما حاضر به تسلیم شدن نیستند. 

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

رژیمی که طالبان در افغانستان ایجاد کرده است، در تاریخ معاصر بی‌سابقه و بی‌مانند است. مردم افغانستان می‌دانند که زندگی انسانی زیر سایۀ رژیم طالبان ممکن نیست. گروه طالبان در کمتر از سه‌دهه نه یک بار بلکه دو بار ثابت کرده است که از تأسیس و رهبری جامعۀ حقوق بشر‌بنیاد ناتوان است. فقر در میان مردم ‌تحت حاکمیت طالبان به‌صورت بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. همان‌طور که گزارش‌های زن‌تایمز نشان می‌دهد، طالبان از طریق زکات و سایر مالیات، مردم کم‌درآمد را بیشتر از پیش فقیر می‌سازند، در حالی که هیچ خدماتی ارائه نمی‌کنند. آنها همچنین از طریق تهدید به خشونت و ارعاب پول یا اجناس کمکی بشردوستانه را از مستاصل‌ترین افراد به سرقت می‌برند. به جای رسیدگی به مشکلات مردم، طالبان بر تحمیل «امتحان نماز» و ساختن مساجد تمرکز کرده‌اند، در حالی که نهادهای متولی خدمات اجتماعی بیش از پیش دچار فروپاشیدگی شده‌اند. ‌طالبان ده‌ها هزار خانواده را، که عمدتاً از گروه‌های قومی غیر‌پشتون هستند، ‌از سرزمین‌‌های‌شان آواره می‌کنند. 

آنها فقط بر اساس تفسیر محدودی از منابع دینی، که در مدارس جهادی آموخته‌اند‌، فکر و عمل می‌کنند؛ سیستم اعتقادی‌‌ای که زنان در آن بی‌اهمیت و بی‌منزلت‌‌ا‌ند. مردم افغانستان به تجربه می‌دانند که زندگی مسالمت‌آمیز و عزت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مندانه تحت حکومت طالبان امکان‌پذیر نیست. ایدئولوژی طالبان انسان‌ها را به مولوی و غیرمولوی تقسیم می‌کند. مولوی‌ها حق و مسئولیت دارند که بر عوام حکومت کنند و عوام مجبورند به این دلیل ‌که در افغانستان زندگی می‌کنند، تسلیم حکومت وحشیانۀ آنها شوند. زنان در معادلات اجتماعی و سیاسی طالبان وجود ندارند، زیرا ایدئولوژی این گروه آنها را نامرئی می‌خواهد. زنان در ایدئولوژی طالبان انسان‌های دسته‌دوم به حساب می‌آیند. به همین دلیل طالبان، آنها را در خانه‌های‌شان محبوس کرده‌اند. 

مردم افغانستان، به‌ویژه زنان، می‌دانند که طالبان و سیاست‌های مبتنی بر تبعیض‌ جنسیتی آنها هرگز تغییر نخواهد کرد. نفرت و خصومت طالبان نسبت‌به زنان به‌قدری عمیق است که آنها را نه‌تنها یک بار، بلکه دو بار در دنیای مردسالار ما برجسته کرده است. 

وجود رژیم طالبان نه‎‌‌تنها برای افغانستان، بلکه برای جهان خطرناک است. ماهیت رژیم طالبان، ترویج یک حاکمیت خشونتگر و ارتجاعی است. چنانکه شاهدیم، با روی کار آمدن دوبارۀ طالبان، کشور به محل پرورش افراط‌گرایی ‌بدل شده است. با یک نگاه می‌توان دید که چگونه داعش و دیگر سازمان‌های تروریستی در کشور رشد کرده و به گروه‌های قومی مانند هزاره‌ها حمله می‌کنند. در بمب‌گذاری‌های گروه‌های تروریستی در مراکز آموزشی هزاره‌ها صدها دانش‌آموز کشته شده‌اند و هزاران نفر دیگر زخمی شده‌اند؛ دانش‌آموزانی که به دنبال آیندۀ بهتری برای خود و کشورشان بودند. اگر جامعۀ بین‌المللی در عادی‌سازی و ادامۀ رژیم طالبان سهیم شوند، آنها در واقع از رژیمی حمایت می‌کنند که مرتکب جنایت علیه بشریت دانسته می‌شوند. 

در مورد طالبان نه بر اساس آنچه در توافق دوحه متعهد شده‌اند، یا آنچه دیپلمات‌های‌شان به مخاطبان بین‌المللی می‌گویند، بلکه با آنچه در دو سال گذشته انجام داده‌اند، قضاوت شو‌د. در دوحه طالبان متعهد شده بودند که به حقوق زنان احترام بگذارند و به آنها اجازۀ آموزش و کار را بدهند. آنها این تعهد را در نخستین کنفرانس مطبوعاتی‌شان پس از سرنگونی حکومت قبلی و تصرف کابل در ۱۷ آگست ۲۰۲۱ نیز تکرار کردند. اما آن دروغ‌های طالبان در چند روز پس از به دست آوردن مجدد قدرت آشکار گشته و دوبارۀ زنان افغانستان را به‌طور سیستماتیک از حقوق اولیۀ انسانی‌‌شان، از جمله حق تحصیل و کار محروم کردند. جامعۀ بین‌‌المللی باید قبل از گسترش تهدیدهای امنیتی که طالبان متوجه جهان خواهند کرد، در مورد شرایط تعامل خود با این گروه تجدید نظر کند. 

تا زمانی که طالبان در افغانستان قدرت دارند، مردم منطقه و جهان این فرصت و امکان را نخواهند یافت که در صلح زندگی کنند. دو سال اخیر و همچنین سه‌دهه کارنامۀ جنبش طالبان نشان می‌دهد که این گروه توانایی ایجاد ثبات و ادارۀ کارآمد دولتی را ندارند که مردم زیر حاکمیت آن بتوانند در صلح زندگی کنند. وجود طالبان به معنای تهدید مداوم ایدئولوژی‌های اسلام‌گرا و تروریستی در افغانستان است و هر آن امکان دارد که این تهدید به خارج از مرزهای کشور کشیده شود. بنابراین، به نفع مردمان افغانستان و جهان است که فعالانه برای افغانستان پس از طالبان برنامه‌ریزی و تلاش کنند. 

اشتراک در خبرنامۀ زن‌تایمز

* indicates required