تلاش دختران نقاش برای زندهنگهداشتن هنر نقاشی در امارت ضد زن و ضد تصویر
در گذشته از رنگهای روشن در نقاشیهایش بیشتر استفاده میکرد، ولی حالا ترکیب رنگها تغییر کرده و مات و کمرنگ شده اند. رنگهای آبی، سفید و سیاه پرکاربردترین رنگها در نقاشیهای تازه این نقاش ساکن قندهار اند. در یکی از نقاشیهایش هیکل زنی ترسیم شده که مثل درخت بید ایستاده و چادریاش در هوا موج میزند. شبنم* بیست سال دارد و سعی میکند با این گونه نقاشیها نشان دهد که زنان قندهاری سالها درون قفس مناسبات تنگ و عقبمانده اجتماعی گیر کرده اند.
او محصل سال دوم رشته کمپیوتر ساینس دانشگاه قندهار بود که طالبان بر افغانستان حاکم شدند. پس از آن نتوانست دانشگاه برود و بیشتر از گذشته به نقاشی مشغول شد. اما این نقاشیها نیز باید در خفا انجام شود، زیرا طالبان کشیدن تصویر زندهجان را در قندهار ممنوع اعلام کرده اند. او میگوید، طالبان حتی احساسات مردم را نیز کنترل میکنند و برای منع نقاشی زندهجان روایات مذهبی میتراشند: «گاهی حس میکنم بوم نقاشی مرا میبلعد، ولی گاهی مرا آرام میکند. از دید طالبان ترسیم موجودات ذیروح گناه است و نقش زندهجان در آخرت از نقاش حیات میخواهد.»
طالبان ترسیم چهره انسان و حیوان را حرام میدانند و آن را منع کرده اند. در کنار این پخش تصاویر زندهجان از تلویزیون نیز به تدریج در شماری از ولایتها منع شده است. با اینحال، رهبران آن گروه به دلایل نیازهای اجرایی و سیاسی هنوز نتوانستهاند نشر تصویر را بهطور کامل متوقف سازند و به نظر میرسد برسر منع تصویر میان شان اختلاف وجود دارد. در ماههای اخیر گزارشهایی از اختلاف سراج الدین حقانی و مسئولان وزارت امر به معروف و نهی از منکر آن گروه برسر نشر تصاویر نشر شده است.
شبنم از کودکی عاشق نقاشی بود و آرزو داشت روزی بتواند این هنر را با استفاده از برنامههای گرافیکی کمپیوتر ادامه دهد. او میگوید، پیش از تسلط طالبان از طریق سفارشهای نقاشی، خطاطی و مینیاتور درآمد ماهانه حدود ۱۰ هزار افغانی داشت. در آن زمان او عضو انجمن هنرهای زیبای ولایت قندهار بود و در نمایشگاههای داخلی شرکت میکرد: «از آنجایی که هنر نقاشی رفیق دوران کودکیام بود، همیشه آرزو داشتم که ای کاش روزی بتوانم در کامپیوتر هم با برنامههای گرافیکی نقاشی کنم.»
شبنم در صحبت با زنتایمز میگوید که سه سال قبل حدود سی تن از بانوان در انجمن هنرهای زیبا مصروف فعالیت و آموزش بودند، اما پس از آمدن طالبان دیگر نتوانستهاند به انجمن بروند و آنجا کار کنند: «قبل از آمدن طالبان حدود ۳۰ تا ۳۵ دختر خانم در هنرهای زیبا کار می کردیم و سه تن از استادان ما را آموزش میدادند، اما پس از آمدن طالبان دیگر همدیگر را ندیدهایم.»
انسیه* دختری رسام از ولایت هرات است که مانند شبنم دلاش برای روزهایی که میتوانست آزادانه رسامی کند تنگ شده است. این دختر ۱۹ ساله، از شش سال به اینسو رسامی میکند. او میگوید یک سال قبل از حاکمیت طالبان قرارداد رسامی را گرفته بود و میخواست که از طریق هنر درآمد داشته باشد، اما با آمدن طالبان برنامههای او برای آینده لغو شدند: «هنر برای من آرامش روحی و غذای روح است. از وقتی که طالبان آمده اند، رنگهای نقاشیام تاریک شده و حس میکنم روحام نیز تاریک شده است.»
او میگوید، تنها طالبان نیستند که از او میخواهند هنر را فراموش کند، بلکه اعضای خانواده نیز فشار میآورند که دیگر چهره کسی را رسامی نکند: «مدام چهره ترسیم میکردم. اما پس از آنکه نظام تبدیل شد، مادرم بارها از تجربیات تلخ دوره اول طالبان برایم قصه کرد و تلاش داشت مرا متقاعد کند تا دیگر چهره رسامی نکنم. من هم دیگر چهره رسم نکردم.»
انسیه میگوید، در دوره جمهوریت آزادانه کار میکرد و به دلیل علاقه به سربازان اردوی ملی، خیلی دوست داشت تصویر آنان را رسامی کند. این رسامیها باعث شده بود که پس از حاکمیت طالبان بسیار نگران امنیت خود شود: «دو سال قبل از آمدن طالبان در ولایت هرات نمایشگاهی داشتیم و سوژه رسامی من اردوی ملی بود. افسری را رسم کرده بودم که در جنگ یک پایش گلوله خورده بود و مردی او را برشانه گرفته بود و از میدان جنگ دور میکرد. از آن کارم بسیار استقبال شد.»
او میگوید روزی که طالبان آمدند پدرش گفت که باید رسامیهایت را در جایی پنهان کنی و رسامی سرباز اردوی ملی را به آتش کشیده بود.
دخترانی که بومهای رنگیشان دیگر خالی از رنگها و تصاویر رنگین شدهاند کم نیستند. مهرا* بیست ساله باشنده ولایت قندهار و علاقهمند نقاشی است. او میگوید رویای نقاششدن را همیشه بهسر داشت، ولی خانوادهاش او را از تعقیب این آرزو منع میکردند. باوجود عدم حمایت خانواده، او توانسته بود این هنر را با پشتکار و علاقه شخصی در انجمن هنرهای زیبای ولایت قندهار بیاموزد. او میافزاید: «از کودکی خلاف خواست خانواده عاشق نقاشی و خطاطی بودم. با وجود موانع اجتماعی و خانوادگی بعد از فراغت از مکتب توانستم در انجمن هنرهای زیبا، این هنر را به گونه مسلکی بیاموزم. اما وقتی طالبان آمدند دیگر راه ورود من و دختران هنرمند دیگر در این انجمن بسته شد.»
مهرا میگوید اگرچه ممنوعیتهای سه ساله طالبان او را ناامید کرده است، اما با آنهم به کارش عشق دارد و آنرا در خانه ادامه خواهد داد.
عبید خان* یک تن از مسئولین انجمن هنری قندهار میگوید حدود سه سال میشود که طالبان ورود زنان هنرمند به انجمن هنری قندهار را منع کردهاند. او میافزاید: «وقتی طالبان آمدند اولین کاری که در انجمن انجام دادند منع حضور بانوان بود. گفتند حضور زنان در انجمن هرگز مجاز نیست. سپس رسامیها و نقاشیهای ما را زیر نظارت گرفتند تا تصویر زندهجانها را نکشیم.»
انجمن هنری قندهار چهارده سال پیش توسط سه زن و هشت مرد هنرمند تاسیس شد و از سوی هنرمندان آن ولایت مورد استقبال قرار گرفت. زنان در بنیانگذاری و رشد انجمن نقش موثر داشتند. به گفته آقای عبید: «مردم قندهار پیش از طالبان دخترانشان را به مکتب میفرستادند و در سالهای آخر جمهوریت تعداد تحصیلکردگان افزایش یافته بود. در انجمن ما صدها دختر و پسر جوان مشغول فعالیتهای هنری بودند.»
به گفته آقای عبید پس از برگشت طالبان به قدرت، همه بانوان در ولایت قندهار از عرصه هنر رانده شدهاند، و تنها تعدادی از پسران با محدودیتهای دستوپاگیر مشغول کارهای هنری اند.
عدهای از زنان و دختران هنرمند در خانه و دور از چشم طالبان هنوز دست از قلم و بورس نقاشی برنداشته اند، اما تلخی سیاستهای طالبانی در خلوت خانه نیز بر کارهای هنری آنان سایه میاندازد. شبنم میگوید، قبلاً نقاشیهایش شادتر و رنگینتر بودند: «سابق روی بوم نقاشیام زنانی را با لبان سرخیده، موهای زیبا و لباس گلدار نقاشی میکردم. اما حالا میلی به نقاشی آن چهرههای شاد ندارم.»