featured image

نامه‌های دختران محروم از درس و تحصیل

در سه سال گذشته طالبان حذف زنان از زندگی اجتماعی، محیط تعلیم و کار را بی‌وقفه اجرا کرده است. تازه‌ترینش «قانون» امر به معروف و نهی از منکر است که با آن آخرین نشانه‌های حضور اجتماعی زنان، چهره و آوازشان، ممنوع اعلام شد. طالبان غیر از برخی اظهارات مزورانه در جریان مذاکرات دوحه، هیچ‌گاه از مواضع ضد زن و ضد تعلیم خود برنگشته‌اند. در بیست سال دوره‌ی جمهوریت، این گروه هرجا که دستش می‌رسید، مکاتب را آتش می‌زد و با زنان به زبان دره، سنگسار و محدودیت سخن می‌گفت. در آستانه‌ی تسلیم کشور به طالبان در سال ۲۰۲۱، تبلیغات بسیاری از احتمال برخورد نرمتر آنها با زنان می‌شد، ولی طالبان در اعمال سیاست‌های ضدبشری علیه زنان هیچ تردیدی نکردند. البته حذف زنان مثل دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی به‌یکباره ممکن نبود و این‌بار به تناسب توسعه‌ی نسبی جامعه، طالبان سرکوب زنان، اقلیت‌ها و مخالفان را به‌تدریج انجام می‌دهند. در ماه سپتامبر ۲۰۲۱، یعنی کمتر از یک‌ماه پس از تسلط طالبان بر کابل، این گروه تشکیل کابینه‌ای را اعلام کردند که اعضاء آن همگی مردان طالب بودند. تعجب‌آور است که آن زمان عده‌ای انتظار حضور نمادین زنان در کابینه‌ی طالبان را داشتند؛ نه‌تنها در کابینه بلکه در سطوح پایین مدیریتی نیز طالبان به حضور نمادین زن تمکین نکردند.

در روزهای نخست زنان با ترس و نگرانی اقدامات گروه طالبان را تعقیب می‌کردند؛ هنوز مکاتب و دانشگاه‌ها به رویشان بسته نشده بود. در رسانه‌ها و دیگر ادارات دولتی و شرکت‌های خصوصی، زنان هنوز سر کار و مشاغلشان می‌رفتند، اما همه‌ی زنان خطر را احساس کرده بودند و فقط در حد و حدود این خطر شک و گمان داشتند. برخی به فشار بین‌المللی امید بسته بودند و احساس می‌کردند که طالبان برای حفظ قدرت و حمایت‌های مالی و دیپلماتیک جهان به حداقل‌های حقوق زنان تن خواهند داد، ولی گروهی از زنان از همان آغاز دست به اعتراض زده و هشدار دادند که سیاست طالبان در برابر زنان تغییر نکرده است. به تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۲۱، وزارت داخله‌ی گروه طالبان که درگیر سرکوب اعتراضات زنان بود، تظاهرات را بدون رضایت نهادهای امنیتی آن گروه، ممنوع اعلام کرد.

ناگفته نماند که اگرچه نوک اصلی پیکان عقبگرایی طالبان به‌سوی زنان نشانه رفته است، ولی در بستن و شکستن هیچ‌یک از نشانه‌های آزادی و ترقی تردید به دل راه نمی‌دهند. از همان آغاز، علیه آزادی‌های سیاسی و مدنی اقشار گوناگون محدودیت وضع کردند؛ ازجمله در ماه اول امارتشان، همه‌ی مراکز و مؤسسات موسیقی را تعطیل کردند و رسانه‌ها پر شد از تصاویر تحقیر هنرمندان و تخریب آلات موسیقی.

به تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۲۱، معاون وزیر اطلاعات و فرهنگ طالبان، احمدالله وثیق، ورزش زنان را «نامناسب» خواند. به تاریخ ۱۲ سپتامبر، وزارت تحصیلات عالی طالبان به بی‌بی‌سی گفت که تفکیک جنسیتی بین محصلان دختر و پسر در دانشگاه‌ها اعمال خواهد شد. تصاویر کشیدن پرده میان دختران و پسران در صنف‌های دانشگاه‌ تکان‌دهنده بود و گاهی مایه‌ی شوخی و طنز در رسانه‌های اجتماعی می‌شد. با این حال، جوانان محدودیت‌های پوشش و تقسیم صنف‌ها را قابل تحمل می‌پنداشتند و امیدوار بودند که فرصت‌های حداقلی آموزش و کار زنان نابود نشود.

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

به تاریخ ۱۷ سپتامبر، طالبان وزارت امور زنان را به وزارت امر به معروف و نهی از منکر بدل کردند. این تغییر نمادین پیام سیاسی واضحی داشت؛ طالبان اعلام کردند که تلاش‌های بیست‌ساله برای تأمین حقوق زنان را منکر می‌پندارند و تمام آن اقدامات را خنثی خواهند کرد. یک روز بعد از فسخ وزارت امور زنان، دختران متوسطه و لیسه را از درس محروم کردند و آرزوی میلیون‌ها زن و مرد وطن که تعلیم‌دیدن فرزندانشان را مهمترین مأموریت زندگی خود می‌دانستند و برای تأمین نیازهای تعلیمی آنان بسیار زحمت کشیده و عرق ریخته بودند، نقش‌برآب شد. اعتراضات شجاعانه‌ی زنان تا آن زمان بارها سرکوب شده بود و امید چندانی به حمایت سراسری داخلی از داعیه‌ی تعلیم و آزادی و یا اقدام جهانی برای ممانعت از سیاست‌های ضد بشری طالبان دیده نمی‌شد. توانمندان کشور را ترک کرده یا درحال بستن باروپندک بودند، و آنانی که راه و امکانی برای ترک خاک نداشتند به امید گشایش و ترس از ادامه‌ی سیاه‌روزی سختی‌های بسیار کشیدند. هزاران دختر جوان با سر مالامال از آرزوهای بزرگ در روز سیاه ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱، با دستور رسمی بستن مکاتب مواجه شدند و از آن روز تاکنون نه‌تنها گشایشی ندیده‌اند، بلکه هرروز حلقه‌ی محدودیت‌ها بر زندگی فردی و اجتماعی‌شان تنگتر می‌شود.

زن‌تایمز در دو سال گذشته داستان این هموطنان را در ده‌ها گزارش، روایت و تحلیل انعکاس داده است. خوشبختانه گروهی از زنان و دختران ما را در داستان‌ها و روایات شخصی خود از زندگی در امارت طالبان و تأثیرات بستن دروازه‌های مکاتب، دانشگاه‌ها و دیگر مراکز آموزشی شریک کرده‌اند. عده‌ای با ما مکاتبه داشته، و ترس‌ها و امیدهای خود را با نوشتن نامه به ما رسانده‌اند. در سومین سالروز بستن مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم، زن‌تایمز نشر گزیده‌ای از نامه‌های دختران محروم از آموزش را از گوشه و کنار افغانستان آغاز می‌کند تا از یک‌سو، ستم تاریخی طالبان با جزئیات بیشتری ثبت گردد و از سوی دیگر، بر اهمیت مبارزه برای آزادی زنان به‌ویژه حق تعلیم و کار آنان، تأکید شود.

از رنج بی‌تعلیمی شیرینی نامزدی را نفهمیدم

پری گل، ۱۷ ساله، جوزجان

صنف ۱۰ مکتب بودم که طالبان افغانستان را اشغال کردند. در روزهای نخست به ما اجازه می‌دادند تا با حجابی که طالبان معرفی کرده بودند به مکتب برویم. اما بعد از آنکه وارد صنف ۱۱ شدیم، ما را از رفتن به مکتب منع کردند. خیلی علاقه به خواندن طب داشتم و خیلی برای رسیدن به آرزویم تلاش می‌کردم. در صنف ۱۰ مکتب آمادگی کانکور را شروع کرده بودم. آن زمان فکر می‌کردم مانع اصلی رسیدن به آرزوهایم مشکلات اقتصادی است، اما چنین نبود. یازده سال مکتب را با مشکلات فراوان اقتصادی خواندم، ولی حالا آن مشکلات در برابر آنچه طالبان بر ما تحمیل کرده است، بسیار کوچک می‌نمایند. همانطور که تسلیم موانع اقتصادی نشده بودم، در اوایل حاکمیت طالبان نیز امیدوار بودم که با سختی‌های محدودیت‌های طالبانی دست‌وپنجه نرم خواهم کرد و به تحصیلم ادامه خواهم داد. آمادگی کانکور را با امیدواری تعقیب می‌کردم. وقتی موعد امتحان رسید، به دختران اجازه‌ی اشتراک به کانکور را ندادند. پسان کورس‌ها را نیز به روی ما بستند.

در سال‌هایی که به مکتب می‌رفتم، پدرم پیاده‌ یا همان مأمور خدماتی یک اداره بود و تنها ۸ هزار افغانی معاش داشت. آن‌زمان، این کم‌بضاعتی نگرانی اصلی من و خواهرانم بود، ولی بعد از وضع محدودیت‌های طالبان بر تعلیم، تحصیل و کار زنان، دیگر مثل گذشته نگران کم‌پولی نیستم. هنوز فکر می‌کنم اگر دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها به روی ما باز شود، سیر یا گرسنه، درس خواهیم خواند و مشکلات مالی مانع موفقیت ما نخواهد شد.

از شروع به‌قدرت‌رسیدن طالبان این نگرانی در گوشه‌ی ذهنم خارخارک می‌شد که مبادا طالبان مکتب را به روی ما بسته کنند، ولی نمی‌خواستم باور کنم. تصور نمی‌کردم طالبان در آن بیست سال هیچ تغییر نکرده باشند. در اواخر جمهوریت از تغییر طالبان بسیار گپ زده می‌شد، و هرباری که نگرانی بسته‌شدن مکتب به ذهنم خطور می‌کرد، با خود می‌گفتم این‌بار طالبان حتماً تغییر کرده‌اند و مانع درس‌خواندن ما نخواهند شد.

اما بالاخره اتفاقی که از آن بسیار می‌ترسیدم رخ داد؛ مکاتب را به روی ما بستند. با گذشت زمان محدودیت‌های بسیاری بر ما دختران و زنان وضع کردند و اکنون عملاً ما را در چاردیواری خانه‌ها به زندان انداخته‌اند. در این سه سال، زندگی من کاملاً دگرگون شده است.

یک سال پس از بسته‌شدن مکاتب خواستگاری به خانه‌ی ما آمد. یکی از اقارب پدرم که در ایران زندگی می‌کند، مرا برای پسرش خواستگاری کرد. اول نپذیرفتم، ولی همه اعضاء خانواده به‌خصوص پدر و مادرم، از آن خواستگاری استقبال کردند. عاقبت من هم پذیرفتم. یک‌سال از نامزدی ما می‌گذرد، ولی بیش از عروسی چشم‌به‌راه بازشدن مکاتبم. هنوز چشم‌به‌راه امر ثانی رهبر طالبانم. می‌گویم ای کاش دروازه‌های مکتب باز شوند و من بتوانم آخرین سال لیسه را بخوانم و بعد از آن عروسی کنم. 

سه سال تعلیمی بدون حضور دخترانِ بالاتر از صنف شش سپری شد. شاید تا چهار ماه دیگر عروسی کنم. شاید وقتی شما این نامه را می‌خوانید من صفحه‌ی عزیزترین آرزویم، تکمیل مکتب و ادامه‌تحصیل در دانشگاه، را بسته و عروسی کرده باشم.

بعضی شب‌ها گریه می‌کنم. از ناراحتی خوابم نمی‌برد. شیرین‌ترین دوره‌ی عمرم، نامزدی، را با نگرانی و اندوه سپری می‌کنم. حالا با خود می‌گویم پس از این اگر مکتب باز هم شود دیگر برای من دیر شده و نمی‌توانم درس بخوانم. ولی اگر خواهرانم، دختران وطنم بتوانند به مکتب بروند خوشحال خواهم شد.

اشتراک در خبرنامۀ زن‌تایمز

* indicates required