از میز کار تا فارم مرغداری: تغییر اجباری مسیر زندگی زنان تحصیلکرده در حاکمیت طالبان
سمیه سبد تخممرغها را در زیر چادری آبی رنگ خود پنهان کرد و با عجله به بازار رفت. بازار ینگی کینت شهر شبرغان جای کاملاً مردانه است و هیچ زن فروشنده در آنجا کار نمیکند. اما سمیه جرات میکند به این بازار برود. به اولین جایی که سر میزند، مغازه خوراکه فروشی یکی از آشنایان اوست. او از قبل با این دوکاندار صحبت کرده است تا برایش تخم مرغهای خانگی بیاورد: «یک تخم مرغ را پنج افغانی میفروشم. روز ۳۰ تا ۳۵ تخم میشود. بعضی وقتها برای فروش تخممرغها دکان به دکان میگردم. ولی بیشتر اوقات همین یک دوکاندار آشنا از من تخم مرغها را میخرد.»
سمیه احساس ترس دارد و میداند که در جامعه تحت تسلط طالبان زنان نمیتوانند آزادانه در بازار قدم بزنند و کار کنند. سمیه بعد از فروش تخمها فوراً خود را به خانه میرساند و میکوشد با پول ناچیزی که به دست آورده است، نیازمندیهای اولیه خانواده را تامین کند.
طالبان پس از سه سال حاکمیت قوانین و احکام زیادی را برای اعمال محدودیت علیه کار و فعالیت اجتماعی زنان وضع کرده است. این گروه در ابتدا کار زنان در ادارات دولتی، پس از آن کار زنان در موسسات غیر دولتی، سازمان ملل متحد، دانشگاهها، آرایشگاههای زنانه را منع کردند. با محدود شدن فرصتهای شغلی برای زنان، بسیاری از زنان ماهر و تحصیل کرده مجبور شدهاند که به کارهای غیرمسلکی و شاقه روی آورند.
سمیه ۴۴ سال دارد و شش سال در ریاست تصدی ولایت جوزجان کار کرده است. او حالا مشغول مرغداری است و وقتاش را صرف دانه دادن به مرغها و پاککاری مرغانچهها میکند. او میگوید: «من در کارم تجربه داشتم و در انجام آن مسلکی شده بودم. از کارم خوش بودم و دیگران نیز به من احترام میگذاشتند. در سابق هیچ وقت مرغداری نکرده بودم و در این کار مهارت نداشتم. حالا هم از این کار خوشم نمیآید، ولی ناچارم ادامه دهم».
۱۲ سال قبل وقتی شوهر سمیه در یک حادثه ترافیکی فوت کرد، او مجبور شد که مسوولیت سرپرستی دختر و مادر خود را به دوش بگیرد. حالا در خانواده این سه زن هیچ مردی وجود ندارد. طالبان در هر صورت از سمیه میخواهند که با محرم شرعی مردش به بازار برود و این زندگی سمیه را دشوار ساخته است: «وقتی بیرون هستم، به عجله خودم را به خانه میرسانم. سعی نمیکنم زیاد در بازار باشم. هرچه زودتر بتوانم تخممرغها را بفروشم بهتر است».
این زن که قبلا در حدود ۱۰ هزار افغانی معاش ماهوار داشت، حالا حدود چهار تا پنج هزار افغانی را با مرغداری در صحن حویلیاش بهدست میآورد.
در حالی که یک سال قبل برنامه توسعه سازمان ملل متحد گفته بود که به دلیل محدودیتهای اعمال شده طالبان علیه زنان، میزان اشتغال آنان در تمام بخشهای اقتصادی از ۱۱ درصد در سال ۲۰۲۲ به شش درصد در سال ۲۰۲۴ پایین آمده است، به تازگی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل اوچا در گزارشی به نقل از(ACAPS) نوشته است که شمار زنان شاغل در افغانستان بسیار کمتر آخرین سالهای جمهوری اسلامی است.
این گزارش که در ۱۲ فبروری امسال منتشر شده است میافزاید که با توجه به محدودیتهای طالبان بر زنان، خود اشتغالی تنها گزینه برای آنان است. در گزارش اشاره شده است که تعداد کسبوکارهای ثبتشدهای که توسط زنان اداره میشود بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ چهار برابر شده است.
سازمان غیرانتفاعی (ACAPS) که در زمینهٔ ارزیابی امور بشردوستانه کار میکند، تخمین زده است که تعداد کسبوکارهای بدونمجوز تحت مدیریت زنان بیش از دو برابر افزایش یافته است.
در ماه جون ۲۰۲۲ وقتی دفتر کار زلیخا* ۳۸ ساله یک اخطاریه از سوی طالبان دریافت کرد، او و شوهرش هردو از کار اخراج شدند. زلیخا که در رشته حقوق لیسانس دارد، با تلاشهای فروان و یک و نیم دهه تجربه کار در موسسات بینالمللی موفق نشد دوباره کار به دست آورد. او نیز مثل سمیه در صحن حویلی خود مرغانچهای ساخته و مرغداری میکند.
زلیخا و شوهرش مدت ۱۵ سال در دفاتر مختلف از جمله اکتید و آغاخان یکجا کار کرده بودند. آنان بیش از ۴۰ هزار افغانی معاش دریافت میکردند، ولی حالا با پرورش مرغ در خانه، در حدود ۳ هزار افغانی در یک ماه عاید دارد: «مرغها تخم میدهند. من و پسرانم از مرغها مواظبت میکنیم. تخممرغها را میفروشیم و پول آن را برای تامین مصارف روزمره مصرف میکنیم.»
شوهر زلیخا با سهچرخه در بازار کار میکند و روزانه بهطور اوسط حدود ۲۰۰ افغانی به دست میآورد. این زوج میگویند با عاید فعلی نمیتوانند نیازمندیهای شش فرزند شان را تامین کنند: «بزرگ کردن یک بچه سخت است چه برسد به شش بچه. واقعاً در شرایط دشوار قرار داریم. نمیتوانم به مصارف آنها برسم».
۷ زن در ولایتهای تخار و جوزجان که قبلا کارمند ادارات دولتی و یا موسسات بودند حالا مرغداری میکنند. تعدادی از زنانی که مشاغل رسمی و حرفهای خود را از دست دادهاند به کارهایی چون گهوارهدوزی و تمیزکاری خانههای افراد متمول مشغول اند.
شبنم* زن ۳۲ ساله تا ماه نوامبر ۲۰۲۴ در یک انستیتوت تعلیمات صحی استاد بود. او حالا برای خودش کار خیاطی و مهرهبافی بر گهواره نوزادان را انتخاب کرده است. او در نوجوانی این مهارت را از مادرش آموخته بود اما در گذشته از آن برای کسب درامد استفاده نکرده بود: « شوهرم میگفت این کار را نکن. اما در اثر بیکاری افسرده شده بودم و میخواستم کاری کنم و از نظر اقتصادی مستقل باشم».
از ازدواج او دو سال میگذرد و فرزند ندارد، اما برای زندگی خوب فرزندان آیندهاش برنامه میریزد. او میگوید: «این مبارزه من است. شاید طالبان گمان میکنند که زنهای افغانستان را شکست میدهند اما آنان از هنر ما زنان خبر ندارند.»
شبنم، بازار مشخصی برای محصولات خود ندارد. گاهی به بازارهای محلی، گاهی به زنان همسایه و گاهی هم به خریداران عمده میفروشد.
اما زندگی برای گلچهره ۲۷ ساله طوری دیگری رقم خورده است. او سرپرست یک خانواده شش نفری است و باید برای سیر کردن اعضای خانواده دست به کارهای شاقه بزند.
گل چهره سابق مدیر یک مکتب خصوصی بود و حالا به خانههای مردم میرود تا در بدل ۲۵۰ افغانی در روز لباس بشوید و خانهها را پاککاری کند. او میگوید این تصمیم را زمانی گرفت که در خانه غذایی برای خوردن نمانده بود: «بعضی خانواده ها تحقیرم میکنند و کسانی با دلسوزی میگویند دختری که روزی مدیر بود و معاش خوبی میگرفت به چه روزی افتاده است. در اوایل خانوادهها به من اعتماد نداشتند و به خانههای خود راه نمیدادند».
این دختر جوان میگوید چندین بار هنگام پاککاری خانهها از سوی مردان آزار و اذیت شده است: «تمام احساسات را در خودم کشتم. دیگر فقط بهخاطر خانوادهام نفس میکشم. مردان در برخی خانهها به من در مقابل پول پیشنهاد رابطه جنسی میدهند، و من خیلی ناراحت میشوم».
گل چهره میگوید انتخاب دیگری ندارد. نه کار را ترک میتواند و نه در کارش احساس مصوونیت دارد: «کاش شغل بهتری پیدا میتوانستم. سعی میکنم حداقل خواهرانم با شرایط من روبرو نشوند».
* نامهایی که با ستاره نشانی شده مستعارند.