featured image

«هنوز امید دارم»: روایت زنان خبرنگار از سکوت‌ناپذیری‌شان

این روایتی از زنان خبرنگاری است که نگذاشتند صدای‌شان در حکومت طالبان خاموش شود، حتی وقتی رسانه ها تعطیل، معاشات قطع، و همکاران‌شان ناپدید شدند. چهار سال پس از سقوط جمهوریت و روی کار آمدن طالبان، زنان خبرنگار افغانستان با موجی از ممنوعیت‌، حذف، سرکوب، تهدید و سانسور مواجه‌اند. شماری از آنان اما همچنان در خانه‌ با نام مستعار، و در زیر سایه سرکوب به کار ادامه می‌دهند تا صدای مردم باشند. 

در دوران جمهوریت سمیرا ۲۳ ساله بود که خواهر خبرنگارش در کابل کشته شد؛ خواهری که الگوی او در زندگی بود و با شنیدن صدای او از رادیو بزرگ شده بود. پس از قتل خواهرش، سمیرا و خانواده او ناچار شدند به‌خاطر تهدیدات جانی، کابل را ترک کنند و به ولایتی در جنوب افغانستان بروند.

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

او به زن‌تایمز می‌گوید: «حتی در دوران جمهوریت هم احساس امنیت نمی‌کردم، اما اشتیاق به کار خبری و ادامه مسیر ناتمام خواهرم در دل‌ام زنده بود.» خانواده‌اش نمی‌خواستند دختر دیگری را از دست بدهند. اما سمیرا سرانجام رضایت آنان را جلب کرد و در یک رادیوی محلی خبرنگار شد. او گوینده و برنامه‌ساز بود.

سمیرا می‌گوید: «برای پول کار نمی‌کردم. دنبال آرزو‌های خواهرم بودم. خانواده‌ام با دیدن من احساس می‌کردند که هنوز شکست نه‌خورده‌اند.»

سمیرا پسان‌ها در رادیو به‌مسوولیت‌های بالاتری رسیده بود و زمانی که اداره کابل به‌دست طالبان سقوط کرد، او اداره رادیو را به‌دست داشت.

در ماه ثور ۱۴۰۱، اداره امر به‌معروف طالبان به مجریان زن دستور داد صورت خود را بپوشانند. از آن زمان تاکنون، مجریان زن تلویزیون‌ها، که بیشتر در کابل متمرکزند، برنامه‌های خبری، اجتماعی و مذهبی را با چهره پوشیده اجرا می‌کنند. 

سمیرا با وجود سقوط جمهوریت، همچنان در همان رادیو ماند و بیشتر برنامه‌ها را از خانه ضبط و ویرایش می‌کرد. او درباره سلامت زنان، مادران باردار و مسایل خانوادگی برنامه می‌ساخت. اما به تدریج محدودیت‌ها و موانع برسرکارش افزوده شد. بعد از مدتی معاشات کارکنان آن رادیو متوقف شد، و بعد اعلام گردید که اداره رادیو در برابر خطرات احتمالی که خبرنگاران ممکن از سوی طالبان مواجه شوند، مسوولیتی نخواهد داشت. سمیرا اما تا زمانی که وزارت امر به‌معروف پخش صدای زنان را در رادیو ممنوع کرد، به‌کار خود ادامه داد.

سمیرا می‌گوید: «هنوز‌ امید دارم… هنوز منتظرم که دوباره صدایم شنیده شود.»

سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان در نهم ماه مارچ سال ۲۰۲۴ اعلام کرد که در ۱۹ ولایت از ۳۴ ولایت افغانستان هیچ خبرنگار زن فعالیت رسانه‌یی رسمی ندارد. در یکی از ولایت‌های مرکزی، حمیرا تنها زن خبرنگار فعال پس از سقوط جمهوریت است. با وجود بسته‌شدن چند رادیو و بی‌کارشدن بسیاری از همکاران، او به کار خود ادامه می‌دهد. حمیرا برای تهیه یک گزارش گاهی هفته‌ها زحمت می‌کشد، چون مقامات طالبان به او پاسخ نمی‌دهند و دسترسی به اطلاعات بسیار محدود شده است. می‌گوید: «ماه‌ها برای یک مصاحبه با مقام طالب تلاش کردم. گفتند باید با مرد محرم آن‌جا بروم. با محرم رفتم و تمام روز انتظار کشیدم، ولی او حاضر به مصاحبه نشد.»

سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان در ماه دسامبر سال ۲۰۲۴ طی یک گزارش تحقیقی اعلام کرد که بانوان خبرنگار در زمینه دسترسی به اطلاعات با چالش‌های زیادی مواجه‌اند. در آن گزارش آمده است که «بانوان خبرنگار، تبعیض جنسیتی را ۳۸ درصد و ترس از افشای حقایق را ۳۳ درصد از عوامل عمده‌ای می‌دانند که باعث شده، حاکمیت طالبان اطلاعات را با آن‌ها به اشتراک نگذارند.»

روح‌افزا، گوینده یکی از رادیو‌های پر شنونده در کابل است. این خبرنگار ۲۲ ساله احساس می‌کند هر روز ممکن است کار خبرنگاری را از دست دهد و خانواده‌اش از یگانه منبع درآمد محروم شود. روح‌افزا می‌گوید: «سال ۱۴۰۳ سخت‌ترین سال کارم بود. با وجود تمام خطرات اما هر روز از ۶ صبح تا ۳ بعد از ظهر در استودیو حاضرم. بعد از توشیح قانون امر به‌معروف، برنامه‌های تفریحی و فرهنگی حذف شدند و بسیاری از کارمندان بی‌کار شدند. با کاهش درآمد رادیو، حقوق‌ها نیز کم شد. من و سایر زنان نگران از دست دادن شغل ایم. رادیو خصوصی‌ست اما باید از سیاست طالبان پیروی کنیم. با کوچک‌ترین تخطی، درِ رادیو بسته می‌شود.»

او می‌گوید: «در شرایطی که زنان از کار و آموزش محروم‌اند، پارک‌ها بسته شده و تلویزیون‌ها برنامه‌ی تفریحی پخش نمی‌کنند، تنها راه ارتباط زنان، خصوصاً در مناطق روستایی، همین رادیوست. «برنامه‌ای داریم که معلمان دخترانه درس‌ها را به شکل پادکست ضبط کرده و برای نشر به ما می‌سپارند. این برنامه بیش از یک میلیون شنونده دارد.»

او تلاش می‌کند در برنامه‌هایش بذر‌ امید را در دل دختران جوان افغان زنده نگه دارد، و زنان خانه‌نشین و محروم از آموزش را و زنانی که هنوز معلم‌اند و یا کاروبار کوچک چون دکان البسه زنانه، خیایطی و زرگری دارند، در برنامه‌هایش دعوت می‌کند.

 او می گوید: «زنانی را دعوت می‌کنم که بتوانند به دختران بازمانده از مکتب و زنان خانه‌نشین انگیزه‌ دهند. زنان موفق را دعوت می‌کنیم تا از تجارب خود گپ بزنند.» 

به گفته او بعد از اسد سال ۱۴۰۳ هرازگاهی اداره استخبارات طالبان به اداره رادیو مکتوب ارسال می‌کند، و مدیر رادیو طی ایمیل به هر کارمند می‌گوید که متوجه حرف‌ها و رفتارهای خود باشد تا کار خود را از دست ندهد. «اداره استخبارات می‌نویسد که مثلا در ساعت ۱۱ صبح روز دوشنبه ما رادیوی شما را گوش کردیم و فلان موارد باید اصلاح شود. مشخص شود که کدام برنامه بوده و مربوط کدام هم‌کار ما می‌شود. در مکتوب می‌نویسند که در صورت تخطی متوجه عواقب جدی‌تر باشید.»

در ۳۱ اسد سال ۱۴۰۳ وزارت عدلیه طالبان قانون امر به معروف و نهی از منکر را بر اساس فرامین ملا هبت‌الله، ابلاغ کرد. بر اساس این قانون، وظیفه محتسب، وادار کردن مسوولان رسانه‌ها به جلوگیری از نشر مطالب مخالف شریعت و مذهب است. انتشار مطالب حاوی تصاویر جان‌داران ممنوع شد. در بخشی از آن قانون طالبان محتسب به جلوگیری از نشر صدای زنان و موسیقی در محیط بیرون موظف شده است.

در ماده ۱۳ و بند سوم این آمده است: «صدای زنان (بلند خواندن آهنگ‌ها، نعت‌ها و قرائت در جمع) عورت است».

سمیه مادر دو کودک است و ۲۷ سال دارد. او در یکی از ولایت‌های مرکزی گرداننده برنامه‌های صحی است. سمیه می‌گوید: «وقتی که قانون امر به معروف توشیح شد، کارمندان زن در رادیوها نگران از دست دادن کار خود شدند. چون عورت پنداشته‌شدن صدای زنان بیشتر متوجه زنانی است که در رادیوها گوینده‌اند.»

مدیران رسانه‌ها نیز برای ادامه فعالیت رادیویی و اجتناب از مواجهه با آن گروه محدودیت‌های طالبانی را اعمال می‌کنند. در حال حاضر در رادیوی که سمیه کار می‌کند،‌ هفت زن دیگر نیز مشغول‌اند، اما مدیر رادیو ترجیح داده است که آنان از خانه کار کنند و به دفتر نروند. «مدیر رادیو زیاد احتیاط می‌کند. او می‌گوید گاهی افراد طالبان وارد دفتر رادیو می‌شوند، بهتر است که هیچ زنی در محیط کاری رادیو دیده نشود.»

 سمیه از خانه برنامه ضبط می‌کند و برای مدیر رادیو می‌فرستد. او در مصاحبه با زن‌تایمز نگران بود و گفت «شاید همین مصاحبه باعث شود که ما را شناسایی کنند. لطفاً نام ولایت و شهر را ذکر نکنید.»

اگرچه شدت سرکوب در نقاط مختلف افغانستان متفاوت است، اما روایت زنان خبرنگار از شمال شرق تا غرب کشور، روایت ترس مشترک، سانسور نهادینه‌شده و امیدهایی‌ست که با وجود ترس، خاموش نمی‌شوند.

 عایشه ۲۳ ساله در شمال شرق افغانستان زندگی می‌کند. او خبرنگار یک روزنامه الکترونیکی است که تنها با فیلترشکن در داخل کشور قابل دسترس است. او می‌گوید: «عاقبت بیان حقایق در حکومت طالبان زندان و مرگ است. همه با نام مستعار و با هویت پنهان فعالیت می‌کنیم. به دلیل وضعیت حاکم، بیشتر همکاران ما باهم در تماس نیستند. همه می‌ترسیم. من جز سردبیر و چند همکار دیگر خارج از کشور، نام و آدرس همکاران دیگر را نمی‌دانم.»

هنوز قانون امر به معروف در ولایت هرات به‌طور کامل اعمال نشده است. اگر در شمال شرق افغانستان، تاریکی به حدی‌ست که حتی نام ولایت و شهر در سایه مانده‌اند، در هرات، نور هنوز کم‌سو اما زنده است. تمنا* ۲۵ ساله خبرنگار است و با با خبرگزاری‌های مختلف همکاری دارد. او می‌گوید که «حاکمان محلی و صاحبان رسانه‌های دیداری و شنیداری در تطبیق این قانون سکوت کرده‌اند، اما ساحه‌ی کار رسانه‌یی به‌روی زنان خیلی محدود شده است. در سال جشن انگور ۱۴۰۳ بانوان خبرنگار در هرات اجازه یافتند که آن جشن را پوشش رسانه‌‌ای دهند. اما وقتی که روز جشن مراجعه کردیم، گفتند که صبر کنید خلوت شود. در حالی که وقتی جشن خلوت شود چیزی برای گزارش‌دادن نمی‌ماند و برنامه تمام می‌شود.»   

تمنا، سمیه، روح‌افزا و دیگر زنان خبرنگار افغان در چهارسال گذشته برای اجازه طالب منتظر نمانده و به‌کار خود ادامه داده‌اند.

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

اشتراک در خبرنامۀ زن‌تایمز

* indicates required