درخشش دختران افغانستان بر صحنه تیاتر فرانسه
تابستان سال ۲۰۲۱ افغانستان بهسرعت در سراشیبی فاجعه سقوط کرد. طی چند هفته طالبان کنترل کشور را بهدست گرفتند و در ۱۵ اگست وارد کابل شدند. هنرمندان، خبرنگاران، نویسندگان، فعالان حقوق بشر و گروههای محتلف جامعه برای حفظ جانشان مجبور به ترک کشور شدند. در این میان من و دختران تیاتر افغانستان نیمه شبی با یک هواپیمای نظامی کشور را ترک کردیم. در پاریس دو هفته در هتلی موقت اسکان یافتیم. از جنگ، جابجایی، ترک وطن و آیندهای نامعلوم خسته بودیم. پس از دوران قرنطینه، هر کدام به شهری متفاوت فرستاده شدیم و جمعمان از هم پاشید. گروه دختران تیاتر افغانستان به شهر لیون فرانسه رفتند. این آغاز شکلگیری گروه تیاتر دختران افغانستان در تبعید بود.
این گروه تیاتر از تاریخ ۴ تا سیزده اپریل ۲۰۲۵ در سالون تیاتر دی بوف د نورد (des bouffes du Nord) روی صحنه هستند و نمایشنامه آنتیگون اثر سوفوکل را به زبان فارسی اجرا میکنند. بازیگران همه نقشها دختران افغان اند. آنان در یکی از سالنهای باشکوه تیاتر پاریس، هر روز بهمدت یک ساعت و چهلوپنج دقیقه، برای دو هفته اجرا دارند. سالن در آن ساعات پر است از زنان و مردان فرانسوی و کشورهای دیگر.
یکی از این روزها وقتی وارد سالون شدم صدای آهنگ فارسی شاد به گوش میرسید. دختران میرقصیدند، آببازی میکردند و شاداب بودند. اما ناگهان هیولای ستم فرود آمد، شادیشان را ربود و آنها را پشت پنجرههای خانهها زندانی کرد. صداها خاموش شدند، شادی به اندوه بدل گردید و چشمهای دختران پر از ترس شد. دخترکان کودک و نوجوان بودند و ناگهان بزرگ شدند. کودکیشان بلعیده شد، نوجوانیشان ربوده شد و به زنانی تبدیل شدند که افکار، صدا، رفتار، حضور و بدنشان در کنترل قدرت و سلطه قرار گرفت. حاکم بود که برای آنان تصمیم میگرفت نه خودشان.
واژهها معنا عوض کرده بودند. خوبی بد شده بود و بدی، پسندیده. مردم شهر در دوگانگی فرمان حاکمان و ندای وجدانشان گرفتار بودند. برای بهدست آوردن رضایت قدرت، بر یکدیگر میتاختند، در حالی که در دل، غمگین و آگاه به بیعدالتی رفتار خود بودند. اما همین عذاب وجدان، مانع نمیشد که برای جلب اندکی لطف از ارباب قدرت، دست از آزار یکدیگر بردارند.
آنتیگون در زبان تبعید دوباره زاده میشود

از نخستین تمرینها روی نمایشنامه آنتیگون، نسیمی تازه و نیرومند وزیدن میگیرد. دختران جوان چون رزمندگانی از دل مقاومت، بر صحنه ظاهر میشوند. بازیشان خالص و سرشار از صداقت است، گویی درد و آنچه را تجربه کردهاند از درون فوران میکند. سالن در بهت و حیرت فرو میرود. تماشاگران گاهی میخندند و گاهی اشک میریزند، و از طریق حرکات، کلمات و نگاههای بازیگران با داستان پیوند مییابند.
این تراژدی باستانی با کارگردانی خلاقانه ژان بلورینی به بیانیهای معاصر بدل شده است؛ صحنهای پوشیده از آب، زیر ماه عظیم آویخته در آسمان، با نورپردازی و طراحی صدایی استادانه. نمایش به زبان فارسی و با زیرنویس فرانسوی اجرا میشود و هر کلمه و حرکت در آن بار سیاسی و انسانی دارد.
بازیگران همه شخصیتهای آنتیگون را ایفا میکنند. مرز میان اسطوره و واقعیت درهم میشکند. اجرایشان بین شادی بازیگری و اندوه تبعید، بین تجسم کامل و ایهام ظریف در نوسان است. آنتیگون، دختری که “نه” میگوید، آیینه سرنوشت این دختران تیاتر میشود. در مقابل، کروئن مستبد، نمادی از هبتالله و تمام دیکتاتورهای زنستیز و تمامیتخواهی است که تشنه قدرت و سلطهگری اند.
پیامآوران، صدای خاموشنشدنی زن

“پیامآوران” فراتر از یک نمایش است. این دختران افغانستان- حسنیه احمدی، فرشته اکبری، عاطفه عزیزپور، سدیه حسینی، شکیلا ابراهیمی، شگوفه ابراهیمی، مرضیه جعفری، طاهره جعفری و سهیلا سخیزاده- نمیاندگان نسلی اند که نمیخواهد افغانستان فراموش شود. صدا، حضور و امیدشان یادآور ایستادگی، رویا و مبارزه دختران افغانستان است.
با خود فکر میکنم کاش این صحنهها در تبعید نه بلکه در کشور خودمان اجرا میشد. این زنان، سرمایههای آن سرزمین بودند و میتوانستند با هنر خود به توسعه فرهنگی افغانستان یاری رسانند. اما آنان حتی پیش از تبعید، در وطن اجازه نداشتند صدای عشق و زیبایی باشند. چراکه هر آنچه از زن برخیزد، ضد آبرو، شرف و سنتها تلقی میشود.
نمایش موفق، حاصل همکاری جمعی

خلق این اثر حاصل همکاری نزدیک میان ژان بلورینی، هلن پاتارو، مینا رهنمایی و نعیم کریمی است. طراحی نور، صدا، لباس و دکور، همگی در خدمت پیامی ژرف قرار دارند. این پروژه با حمایت وزارت فرهنگ فرانسه و مشارکت تیاتر بوف دو نور به ثمر رسیده است.
قدرت نمایش “پیامآوران” در جهانشمولی و انسانگرایی رادیکال آن نهفته است. در این بازآفرینی آنتیگونه از زبان زنانی در تبعید، با پرسشهایی بنیادین روبهرو میشویم: مسئولیت ما چیست؟ تا کجا میتوان سکوت کرد؟ و هنر چگونه میتواند صداهای خاموش را دوباره زنده کند؟ چقدر آنتیگونهها در افغانستان، با قلبهایی پر از آرزو، رویاهایشان را به گور سپردهاند؟
در پایان نمایش برای دقایقی تماشاگران ایستادند و بیوقفه کف زدند. تشویق تماشاگران و ابراز احساسات آن جمع هنردوست و هنرشناس، حکایت از موفقیت این کار جمعی داشت.
مرسل سیاس روزنامهنگار و بنیانگذار سازمان زنان فراتر از مرزها است.