زنان افغان در پاکستان، دچار ترس بازداشت و برگشت اجباری به افغانستان
رخسار* ۲۸ ساله حوالی ساعت ۹ صبح هشتم جنوری امسال وقتی با شوهرش در حال صرف صبحانه بودند، چهار مامور پولیس که یکی از آنان زن بود، به زور وارد خانهشان شدند.
رخسار در صحبت با زنتایمز میگوید، او و شوهرش آن روز سراسیمه شده و سعی میکردند لباس مناسب بپوشند تا برای پاسخ پرسشهای پولیس پاکستان آماده شوند ولی پولیس آنان را به عجله سوار موتر کرده با خود بردند:« فرصت ندادند که یک چادر گرم بپوشم یا وسایل ضروری خود را بگیرم. لباس رویخانه در جان ما بود، اسناد ما در خانه ماند و ما را به زور کشیده با خود بردند.»
این زن جوان و شوهرش نزدیک چاشت به حاجیکمپ، جای که اکثر مهاجرین افغان قبل از انتقال به افغانستان چند روز را آنجا سپری میکنند، انتقال داده شدند. نظامیان رخسار را در بخش زنانه و شوهرش را در بخش مردانه حبس کردند. رخسار از این حالت ناراحت بود و سعی میکرد با سروصدا مانع خود و شوهرش از پاکستان شود، اما به شدت از سوی نظامیان پاکستانی لتوکوب شده بود:«تازه ما را به سمت کمپ میبردند که من دادوفریاد کرده از هوش رفتم. آنها مرا لتوکوب کرده بودند اما من بیهوش بودم هیچ متوجه نشده بودم. بعداً دیدم که دست راستم زخمی شده بود. شوهرم گفت که پولیسهای پاکستان به دستات زدند.»
رخسار و شوهرش چهار روز در اسارت پولیس پاکستان ماندند و در این مدت نتوانستند همدیگر را ببینند: «چهار روز یک فرش نازک زیر پای ما بود و یک کمپل داشتیم که به سر خود میکشیدیم. من به غذای آنجا حساسیت کردم و وقتی از کمپ آزاد شدم همه بدنام بخار کشیده بود و دلبدی داشتم.»
رخسار و همسرش با ۴۴ فرد دیگر بهتاریخ ۱۲ جنوری توسط پولیسپاکستان به مرز تورخم برده شدند. رخسار میگوید، آن روز خیلی ترسیده بود و نمیدانست سرنوشتاش چطور رقم زده خواهد شد: «ما را در چهار موتر فلانکوچ سوار کردند. ساعت ۹ صبح بود که از کمپ حرکت کردیم. ساعت ۲ بعد از ظهر ما را به خاک افغانستان آورده و به دست طالبان تسلیم دادند.»
رخسار میگوید، طالبان همه را در مرز تورخم بایومتریک و مشخصات هرکس را در دیتابیس مرز تورخم ثبت کردند: «به ما گفتند که تا مدت نامعلوم اجازه ورود به خاک پاکستان را نداریم.»
رخسار و شوهرش در هوای سرد زمستان، بدون پول سر سرک مانده بودند. دو ساعت طول کشید تا با تلفون موبایل یکی از هموطنان در مرز تورخم بتوانند به اعضای خانوادهاش تماس بگیرند و موتری به مقصد کابل کرایه کنند.
رخسار و شوهرش در ماه می۲۰۲۴ قاچاقی وارد پاکستان شده و مدت هشت ماه آخر را در اسلام آباد کار و زندگی میکردند. بعد از بستهشدن ورزشگاهها به روی زنان، رخسار دور از چشم طالبان، زنان زیادی را در خانه تمرین میداد. استخبارات طالبان حکم احضار رخسار و شوهرش را بهجرم داشتن ورزشگاه زنانه صادر کرده بود و پیش از دستگیری، یکی از بستگان آنان به شوهر رخسار خبر داده بود تا کابل را ترک کنند و به پاکستان بروند.
آنان توکن سازمان مهاجرت در پاکستان را نیز اخذ نموده بودند که مرحله اول پذیرش یک مهاجر از جانب آن سازمان محسوب میشود: «شوهرم مربی مویتای بود و خودم مربی فتنس بودم. در یک ورزشگاه پاکستانی مهاجرین افغان مقیم پاکستان را تمرین میدادیم و از آن طریق زندگی خود را میگذراندیم، اما حالا معلوم نیست در افغانستان چه کار کنیم؟»
در گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) در پاکستان که به تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ اعلام شده است؛ رقم مهاجرین افغانستانی مقیم پاکستان ۱،۳۴۷،۰۴۸ تن ثبت شده است و از این جمله ۱۹.۷درصد آنان را زنانی بین سنین ۱۸ تا ۵۹ سال تشکیل میدهند، ۶.۴ درصد را زنانی بین سنین ۱۲ تا ۱۷ سال و ۱.۶درصد را زنانی تشکیل میدهند که سنشان از ۶۰ سال بیشتر است. البته این رقم مهاجرین ثبتشده در سازمان مهاجرت میباشد. رقم بزرگی از مهاجرین افغانستانی تنها برای زندگی و کار بهصورت غیرقانونی وارد این کشور شده و بیشتر در شهرهای کویته، کراچی، پشاور و دیگر مناطق خیبرپختونخواه زندگی میکنند و هیچ نهادی تعداد دقیق آنان را نمیداند.
در این سه سال و پنج ماه که زنان افغانستان به پاکستان پناه آوردهاند پولیس پاکستان به بهانههای مختلف این زنان را آزار و اذیت میکنند. از تاریخ اول تا شانزدهم ماه جنوری امسال، پولیس پاکستان در شهر اسلام آباد افغانستانیها را خانه به خانه جستجو کرده و زنان زیادی را با کودکانشان یکجا دستگیر و اخراج نموده است.
سبزهگل نیز با دو دخترش به تاریخ ششم ماه جنوری توسط پولیس پاکستان دستگیر شده است. سبزهگل که ۳۴ سال عمر دارد با دو دخترش که هر کدام ۱۸ ساله و دو ساله بودند از منطقه بهارکوی شهر اسلام آباد دستگیر شده بودند. سبزهگل میگوید: «روزی که خبر شدیم پولیس پاکستان دنبال مهاجرین پشت خانهها میآید حوالی ساعت دوازده چاشت خانه را قفل کردیم و از خانه بیرون شدیم. پولیسها که سه مرد و یک زن بودند من و دخترهایم را در کوچه ایستاده نموده و از ما اسناد خواستند که نداشتیم و توقیفمان کردند.»
سبزهگل که در زمان جمهوریت فعال مدنی و شوهرش در اردو ملی حکومت جمهوری اسلامی سرباز بوده است، به تاریخ ۲۸ اگست ۲۰۲۱، دو هفته بعد از سقوط کابل همراه دو دخترش قاچاقی وارد پاکستان شدند. در آن زمان شوهر شوهر او را در کابل دستگیر و به مدت هشت ماه زندانی کرده بودند. ماه مارچ سال ۲۰۲۲ شوهرش نیز توانسته بود قاچاقی به پاکستان بیاید و به خانواده خود بپیوندد.
هیچ کسی در خانواده سبزهگل پاسپورت و ویزه نداشتند اما همه آنان کارت سازمان مهاجرت را گرفته بودند. سبزهگل میگوید پولیس پاکستان کارت سازمان مهاجرت را به عنوان سند اقامت نمیپذیرند. او میگوید: «پاسپورت گرفتن از نزد طالبان مشکل است. شوهرم وقتی از زندان آزاد شد از ترس زندانیشدن دوباره، برای گرفتن پاسپورت اقدام نکرده بود. ما هم از ترس جان خود پس به افغانستان نرفتیم و بدون اسناد همینجا ماندیم.»
آن روز سبزهگل و دخترانش با موترهای نوع فلانکوچ به حاجی کمپ منتقل شده بوند. سبزهگل میگوید در داخل کمپ دختران و زنان زیاد را دیده است که به جرم نداشتن ویزه معتبر دستگیر شده بودند. آنان یک ساعت در کمپ بودند، ولی به دلیل بیماری دختر کوچک سبزه گل پولیس آنان را دوباره به خانه شان انتقال داده بودند. دختر سبزهگل بیماری تنفسی دارد و بدون دارو نمیتواند تاب بیاورد.
مهریه* و شهورش قبل از سقوط جمهوری کارمند دولت بودند و با روی کار آمدن طالبان هردو خانهنشین شده و به روزنامهنگاری روی آوردند. آنان در افغانستانِ تحت سلطه طالبان به مدت سه سال به نامهای مستعار روزنامهنگاری کردند تا آنکه در ماه اپریل ۲۰۲۴ افراد استخبارات طالبان وارد خانه آنان شده و شوهرش را بازداشت نمودند.
شوهر مهریه چون خلافی مرتکب نشده بود در همان روز از حوزهای طالبان رها شد. آنان بعد از آن تاریخ ترسیدند و دیگر به خانه خود برنگشته و به مدت هفت ماه در داخل افغانستان پنهانی زندگی نمودند. زندگی پنهانی و بدون یک کار و درآمد آنان را خسته ساخته بود و عاقبت ویزای پاکستان را گرفته به شهر اسلام آباد آمده ساکن شدند. هدف آنان از مهاجرت به پاکستان زندگی با آرامش خاطر و پیدا کردن یک راه برای مهاجرت به کشور کانادا است. آنان در ماه اکتوبر ۲۰۲۴ به پاکستان آمدند و در اول جنوری که پولیس پاکستان دروازه خانه شان را تکتک کرد، ویزه نداشتند. آنان برای تمدید ویزه به وزارت داخله پاکستان درخواست فرستاده و منتظر دریافت پاسخ بودند.
مهریه میگوید: «اول جنوری ۲۰۲۵ بود که چاشت روز دو مامور پولیس زن و یک مرد پشت خانه ما آمدند. شوهرم پاسپورت و ورق تمدید ویزا را نشان داد اما آنان گفتند که تو ویزه نداری و باید به افغانستان دیپورت شوی.» ماموران پولیس مهریه را بازداشت نکردند اما شوهرش را با خود بردند. مهریه با یک طفل کوچکاش تنها و حیران در خانه ماندند. مهریه میگوید: «من فکر میکردم که وقتی پاکستان بیایم از این نوع مشکلات رهایی پیدا میکنم اما حالا یک چالش زندگی ما پولیس پاکستان است.» ویزه مهریه نیز منتظر تمدید بود اما ماموران پاکستانی به او گفته بودند که بخاطر آنکه زن است و کودک شیرخوار دارد اخراجاش نمیکنند. مهریه با تلاش و همکاری همسایههای افغانستانیاش میتواند شوهرش را بعد از پرداخت ۲۰ هزار کلدار و با وساطت همسایهها از دست پولیس رها کند اما ماموران از او تعهد میگیرند که به مدت یک هفته ویزه بگیرد.
به تاریخ ۱۷ ماه جنوری دروازه خانه مهریه دوباره تکتک میشود. «این بار فقط یک نفر پولیس مرد بود اما همراهاش چوکیدار بلاک نیز آمده بود. از شوهرم ویزه خواست او ویزه خود را نشان داد. پرسید که آیا فامیلات نیز ویزه گرفتهاند؟ شوهرم گفت بله همه ویزه گرفتهایم.»
آن روز مامور پولیس از دروازه مهریه بدون بازداشت آنان برگشته بود، اما اضطراب بیوطنی او چند برابر شده است:« به حدی ترسیده بودم که دست و پایم سست شده بود. خانه را جمع میکردم. حتی لباسهایم را نیز میخواستم جمع کنم که اگر صدا کرد که بیرون شوید آماده باشم.» زنان روزنامهنگار، زنان فعال حقوق بشر، زنان فعال مدنی و زنان که قبلا کارمند دولت سابق افغانستان بودند مثل مهریه به پاکستان پناه آوردهاند اما آرامش ندارند. آنان در افغانستان حق کار، آموزش، تحصیل، رفتن به پارک و ورزشگاه و تمام حقوق انسانی خود را از دست داده و به همسایهها پناه آوردهاند. در کشورهای همسایه اما رنجهای بیوطنی، بیکاری، آینده نامعلوم و احتمال اخراج آرامششان را گرفته است.