featured image

گفتگو با مهدی سلامی، یکی از بنیان‌گذاران «راه‌یاب»

مهدی سلامی همسر بنفشه یعقوبی است. این زوج موفق نابینایند، و در کنار زنده‌گی شخصی فعال و پر از دستاورد، کارهای مهمی در حمایت از افراد دارای معلولیت انجام داده‌اند. مهدی سلامی و بنفشه یعقوبی در سال ۲۰۰۶ مرکز راه‌یاب را برای حمایت از افراد دارای معلولیت بنیان نهادند. آنان در این مرکز خدمات آموزش، توان‌یابی، کاریابی و مشاوره را برای این طیف افراد در افغانستان مهیا می‌ساختند، و اکنون در خارج از کشور تلاش دارند کارهای وسیع‌تری را از طریق سازمان خود انجام دهند. زن‌تایمز در رابطه به فعالیت‌ها و زندگی این زوج فعال با مهدی سلامی گفتگو کرده است.

زن‌تایمز: در شروع می‌خواهیم بدانیم که مهدی سلامی کیست؟ اندکی در مورد زندگی خودتان بگویید.

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

مهدی سلامی: در سال ۱۹۷۵ در شهر کابل بدنیا آمده‌ام. در کودکی به ایران مهاجرت کرده و مکتب را آن‌جا به اتمام رسانده‌ام. آن زمان اوضاع ایران فرق می‌کرد و در برابر مهاجرین افغان محدودیت‌های زیادی وضع نشده بود. من از کودکستان تا پایان لیسه بدون مشکل درس خواندم. فعالیت‌های زیادی در موسسات مرتبط با معلولین انجام دادم و کارهای آزاد چون ترجمه متن را نیز در کارنامه دارم که بعد از بازگشت به کابل این فعالیت‌ها در یک سازمان منسجم یافت. در سال ۲۰۰۶ به افغانستان برگشتم و فعالیت‌های مرتبط به حمایت از معلولین را در همکاری با پروژه‌های ملل متحد، هلال احمر و سازمان‌های دیگر انجام دادم. پسان‌ها با همسرم بنفشه یعقوبی تصمیم گرفتیم که سازمانی را تاسیس نماییم.

زن‌تایمز: در ایران آموزش‌های تخصصی هم دریافت کرده‌اید؟ 

مهدی سلامی: بلی آن‌جا در مکتبی که برای افراد دارای معلولیت به ویژه افراد نابینا و کم‌بینا ساخته شده بود، از کودکستان تا ختم لیسه درس خواندم. آن زمان فکر می‌کردم که آن مکتب ویژه بهترین جای ممکن برای آموزش افرادی مثل ماست، اما حالا طور دیگری فکر می‌کنم. فکر می‌کنم که بهتر است افرادی که مشکل بینایی دارند نیز باید با افراد عادی یک‌جا درس بخوانند. من حالا حامی تعلیم مشترک افراد دارای معلولیت و افراد عادی ام، به‌شرط آن‌که امکانات فراهم باشد و این افراد مشکل از نظر دسترسی و برخورد با مشکلی مواجه نباشند.

زن‌تایمز: از نحوه‌ای آشنایی تان با دکتر یعقوبی بگویید.

مهدی سلامی: در جریان فعالیت‌هایی که در پروژه‌های حمایت از معلولین در ایران انجام می‌دادیم، با دکتر یعقوبی آشنا شدم. دوستی ما از همان‌جا شکل گرفت و تا برگشت به افغانستان ادامه پیدا کرد. در افغانستان به او پیشنهاد ازدواج دادم. پیشنهاد ازدواج من او را شوکه نمود. وقت خواست که فکر کند و با خانواده مشورت نماید. نظر خانواده خیلی برایش اهمیت داشت، جالب این بود که خانواده از او پرسیده بودند که خودش چه نظر دارد. در کمال رضایت متقابل خود و خانواده‌های ما ازدواج کردیم.

زن‌تایمز: دوست دارم بدانم که زندگی مشترک شما چگونه بود؟ شما مردی هستید که پشت زنی قدرتمند مثل دکتر یعقوبی ایستادید تا او فعالیت کند و موفق باشد.

مهدی سلامی: در موفقیت دکتر یعقوبی خودش نقش بسزایی داشت. من تا جایی که از دستم ساخته بود برای او فضا را مساعد می‌ساختم و نقش همکار و حامی او را داشتم و دارم.

زن‌تایمز: وقتی که با دکتر یعقوبی همکاری می‌کردید دغدغه‌های فکری‌تان چه بوده؟ رهبری کارهای مشترک به عهده چه کسی بود؟

مهدی سلامی: رهبری را بیشتر خانم یعقوبی به عهده داشت. من مشوره دهنده بودم. کارهای یدی، کارهای نرم افزاری و سخت افزاری کارهای مشترک را من پیش می‌بردم. اکثراً کارها را مشترک انجام می‌دهیم.

زن‌تایمز: نام راه‌یاب را کی انتخاب کرد؟ چه انگیزه‌ای پشت انتخاب کلمه راه‌یاب بود؟ و پروسه ساختن راه‌یاب چگونه پیش‌ رفت؟

مهدی سلامی: ما قبلا در پروژه‌های متعددی کار کرده بودم. پروژه‌های طویل مدت و کوتاه مدت که حول محور کمک به معلولین می‌چرخید. ما به نتیجه رسیدیم که به جای کار در پروژه‌هایی که همه روزی ختم می‌شد خود ما سازمانی بسازیم که کارش ادامه داشته باشد. در مکاتب سمینار برگزار می‌کردیم، به معلمین مکاتب در رابطه به شیوه برخورد با افراد دارای معلولیت آموزش می‌دادیم. در جریان همان برنامه، برای انتخاب نام سازمان نظرخواهی کردیم. هرکسی یک اسم پیشنهاد داد، یکی می‌گفت چراغ، دیگری می‌گفت قلم و بلاخره یکی از معلمین که طبع شاعری خوبی داشت گفت که اسم سازمان را «راه‌یاب» بگذاریم. همه به آن توافق نظر نشان دادند. راه‌یاب یک اسم مناسب و بیان‌گر دیدگاه سازمان ما بود؛ سازمانی که راه را نشان می‌داد. وقتی برای ثبت سازمان به وزارت اقتصاد رفتیم، آن‌ها با شنیدن نام پیشنهادی ما، در کار ثبت یک‌لحظه درنگ نکردند. سازمان سال‌های زیادی فعالیت کرد و در سال ۲۰۲‍۱ وقتی حکومت فروپاشید ما هم مهاجر شدیم.

زن‌تایمز: نحوه کار و فعالیت راه‌یاب چگونه بود؟ کار اصلی راه‌یاب، یعنی آگاهی‌دهی در مورد حقوق معلولین را چگونه به انجام می‌رساندید؟

مهدی سلامی: راه‌یاب حامیان معنوی فراوان داشت. اشخاص زیادی از کار ما حمایت می‌کردند، اما حامی مالی و تامین‌کننده معدود داشتیم. یک مدت حمایت کننده ما هلال احمر بود. بعد از آن حامیان دیگری پیدا کردیم و زمانی که حامی رسمی نداشتیم از مردم کمک مالی جمع می‌کردیم. از فعالیت‌های راه‌یاب پرسیدید. فعالیت‌هایی که راه‌یاب انجام می‌داد، سه هدف کلی داشت:

۱. جلوگیری از معلولیت‌های آینده با مشوره‌دهی پیش از ازدواج. این‌که به خانواده‌ها آموزش داده شود تا افراد قبل از ازدواج معاینه خون انجام دهند، و اطمینان از صحت طرفین و جنتیک را جدی بگیرند و ازدواج‌ها را ثبت رسمی نمایند.

۲. توان‌بخشی. آموزش مهارت‌هایی به افراد معلول که از توانایی‌های اعضای دیگر بدن استفاده بهتر نمایند. اگر شخصی دارای معلولیت بینایی بود برایش طرز استفاده از عصای سفید را آموزش می‌دادیم. آموزش این مهارت‌ها باعث می‌شود که شخص دارای معلولیت، در صورت نبود یک عضو با تقویت عضو دیگر کمبود آن را جبران کند.

۳. کمک به تعلیمات فراگیر. ما باورمندیم که تعلیمات خاص برای افراد دارای معلولیت جواب‌ده نیست. می‌کوشیدیم مستفیدشونده‌ها را تشویق کنیم تا به مکاتب نزدیک خانه‌شان ثبت نام کنند. بعضی وسایل و مهارت‌های مورد نیاز افراد معلول را تامین می‌کردیم، اما آنان را تشویق می‌کردیم که در مکاتب عمومی درس بخوانند. حتی با مکاتب در ارتباط می‌شدیم تا شخص معلول مستفیدشونده از سازمان ما را در یک محیط برابر شامل درس و تعلیم نمایند. در این عرصه با جدیت فعالیت می‌کردیم و توافق وزارت معارف را نیز با خود داشتیم.

۴. دادخواهی. در این کار تنها نبودیم. همتایان زیادی از طریق شبکه‌های گوناگون برای معلولین دادخواهی می‌کردند و ما هم در صورت نیاز به آن‌ها می‌پیوستیم. وزارت شهدا و معلولین شبکه‌ای از سازمان‌هایی که برای حمایت از معلولین کار می‌کردند ساخته بود، و همین‌طور یک کمیته دادخواهی بود که کمیسیون حقوق بشر رهبری آن را به عهده داشت و تعدادی سازمان‌های دیگر، با راه‌یاب تماس و همکاری داشتند. به تعداد ۱۵ یا ۱۶ سازمان در مناسبت‌های مختلف جلسات ماهوار برگزار می‌کردیم و در آن جلسات موضوعات دادخواهی را مشخص می‌کردیم.

یکی از ابتکارات مهم راه‌یاب در آن برهه معرفی روز ملی عصای سفید در افغانستان بود. روز عصای سفید در پانزدهم اکتوبر، گرامی‌ داشته می‌شود. یک قانون اخلاقی به خاطر ایمنی نابینایان توسط یک نفر حقوق‌دان و یک تن ریاضی‌دان در آن زمان نوشته شده و در سازمان جهانی یونسکو و شورای جهانی نابینایان به تصویب رسیده بود. از آن زمان تاکنون پانزدهم اکتوبر تجلیل می‌شود تا توجه جهانیان به این دسته از افراد و عصای سفید آنان جلب شود. قانون عصای سفید بر دو اصل عمده تاکید دارد: زندگی مستقل فردی و زندگی آبرومند اجتماعی برای افرادی که معلولیت بینایی‌ دارند. این قانون تصریح می‌دارد که دولت‌ها، سازمان‌ها و جامعه باید دست به هم‌ رسانند تا برای فرد دارای معلولیت بینایی زندگی مستقل فردی و زندگی آبرومند اجتماعی مهیا شود. برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ ما این روز را در افغانستان معرفی کردیم. بعد از سال ۲۰۰۹ در افغانستان گستره‌ای تجلیل از روز عصای سفید بیشتر شد. سال اول خودمان در درون راه‌یاب این روز را جشن گرفتیم. سال بعد از وزارت شهدا و معلولین مهمان دعوت کردیم، از سازمان‌های دیگر مهمان دعوت کردیم و حتی رسانه‌ها را نیز دعوت کردیم تا جشن ما را پوشش دهند. بعد دامنه آن وسیع‌تر شد و حتی پارلمان و کمیسیون معلولیت مجلس سنا نیز دخیل شدند، و سال‌های بعد دفاتر ریاست جمهوری و ریاست اجراییه در تجلیل آن رقابت می‌کردند.

زن‌تایمز: راه‌یاب در این جشن‌ها دعوت می‌شد؟

مهدی سلامی: در واقع آن نهادها بلد نبودند که چگونه این روز را جشن بگیرند و از این سبب به شبکه‌های مربوطه مراجعه می‌کردند. چون راه‌یاب اشاعه دهنده تجلیل از این روز بود، در برگزاری جشن‌ها سهم می‌ٰگرفت. البته کار جمعی بود و از همه شبکه‌های دخیل کمک گرفته می‌شد. یک بار در ریاست اجراییه از این روز تجلیل شد و راه‌یاب در آن سه برنامه داشت. یکی نمایشگاه بود، دیگری ترانه عصای سفید بود که در آن من نیز در جمع گروه نوازنده بودم، و برنامه سوم ما دو ترانه درمورد عصای سفید بود که بچه‌های راه‌یاب اجرا نمودند.

زن‌تایمز: از این ترانه‌ها ویدیو دارید؟

مهدی سلامی: بلی. اگر در یوتیوب عصای سفید جستجو کنید کارهای ما نمایش داده می‌شود.

زن‌تایمز: به طور مجموعی از سال ۲۰۰۸ الی ۲۰۲۱ برای چه تعداد افراد شما کار کردید؟ با چه تعداد مکاتب همکاری داشتید؟

مهدی سلامی: ما مشکل بودجه داشتیم و از این سبب نمی‌توانستیم بیش ۵۰ نفر را حمایت کنیم. ۲۰۰ الی ۲۵۰ نفر در لیست انتظار دریافت خدمات داشتیم. حوزه تعلیمی ۱۷گانه شهر کابل تحت پوشش تعلیمات فراگیر راه‌یاب بود. آموزش خط بریل، آموزش توان‌یابی، آموزش عادت‌های اجتماعی به افراد دارای معلولیت را انجام می‌دادیم.

زن‌تایمز:‌ روش کار شما چگونه بود؟ آیا اول سازمان شما به ۵۰ نفر آموزش می‌داد و بعد آن ۵۰ نفر می‌رفتند در مکاتب آموزش می‌دادند؟

مهدی سلامی: ما خانه نسبتاً بزرگی در کابل داشتیم که دو اتاق آن را به راه‌یاب اختصاص داده بودیم. یک اتاق برای شاگردان بود و یک اتاق هم برای نگه‌داری وسایل. شاگردان را به وقت‌های متفاوت در هفته تنظیم می‌کردیم، و مسیرها را تقسیم‌بندی می‌کردیم. هر شاگرد حق داشت یک روز در هفته نزد ما بیاید و آموزش ببیند. بعد از این‌که شاگرد تا حدی راه می‌افتاد به مکتب دولتی می‌فرستادیم و بعد کارها را به خودش و به همان مکتب می‌سپردیم. ترانسپورت این مستفیدشونده‌ها نیز با راه‌یاب بود چون اکثر آنان یا خانم بودند یا هم پسران و دختران زیر سن. خانم‌های نابینای زیادی مراجعه می‌کردند که سواد ابتدایی نداشتند. خانواده‌ها به خانم‌های نابینا اجازه‌ تردد به تنهایی نمی‌دادند و ما مجبور بودیم برای‌شان ترانسپورت مهیا نماییم، و بخاطر این‌که آن خانم‌های نابینا قبلاً زیر فشار و ظلم قرار گرفته بودند یا هم عملاً تحت فشار بودند از آن سبب بیشتر تمرکز را به خانم‌های نوسواد می‌گذاشتیم تا بهتر و زودتر آموزش ببینند.

زن‌تایمز:‌ به‌طور تخمینی چند نفر از فعالیت‌های راه‌یاب مستفید شده‌اند؟

مهدی سلامی: تخمیناً بیش از ۲۰۰ نفر مستفید شده‌اند. ما کارهای دیگر از قبیل آموزش کمپیوتر را هم انجام داده‌ایم که شرط شامل شدن به آن صنف‌ها فراغت از صنف ششم مکتب بود. دو دوره را قبل از سقوط جمهوریت انجام دادیم و دوره سوم حالا در جریان است که صنف‌ها مساویانه بین دخترها و پسرها تقسیم شده و هر کدام به صورت مساوی و یکسان آموزش کمپیوتر می‌بینند.

زن‌تایمز:‌ فعالیت‌های راه‌یاب چطور بعد از سقوط، آن هم بعد از برآمدن شما از افغانستان ادامه پیدا کرد؟ به‌طور خاص شما امروز به چه سطح فعالیت دارید؟

مهدی سلامی: بعد از سقوط فعالیت‌ها به شکل آزمایشی و خانه به خانه ادامه پیدا کرد. هنوز هم به شکل خانه به خانه فعالیت‌ها را ادامه می‌دهیم و سعی می‌کنیم که فعالیت‌ها به شکل آرامی پیش برود تا توجه طالبان جلب نشود.

زن‌تایمز: احتمالاً فقط در کابل فعالیت دارید؟

مهدی سلامی: بلی فقط کابل است.

زن‌تایمز: مکتب ادامه دارد؟

مهدی سلامی: این کلمه مکتب باعث شده بود که قبلاً با معارف به مشکلات مواجه شویم. راه‌یاب مکتب نیست، فقط زمینه شامل‌شدن افراد دارای معلولیت را به مکاتب فراهم می‌ساخت. حالا که مکتب‌ها بسته شده و دخترها در خانه اند، از این وضع خسته شده‌اند و می‌پرسند که چه زمانی این وضعیت پایان می‌یابد؟

زن‌تایمز: تجربه شخصی‌‌تان را از تبعیضات ساختاری موجود در جامعه افغانستان بگویید.

مهدی سلامی: نواقص در قانون وجود داشت. در دوره جمهوری فقط معلولین جنگی شامل مددمعاش می‌شدند و معلولین مادرزادی و حوادث غیرجنگی اصلاً از مددمعاش نمی‌گرفتند. یکی از موارد دادخواهی ما هم رفع این تبعیض بود. تبعیض دیگر ناشی از عدم آگاهی و ناباوری بود. خیلی‌ها به توان‌مندی افراد دارای معلولیت باور نداشتند و برای این‌که نقشی به این افراد بدهند مردد بودند. تبعیضات از همین موارد ناشی می‌شد. در قانون خدمات ملکی بحث ۳ درصد اشتغال افراد دارای معلولیت در ادارات مطرح بود که متاسفانه هرگز عملی نشد. دادخواهی‌هایی صورت گرفت. به‌خصوص وقتی که دکتر بنفشه یعقوبی کمیشنر حقوق بشر در بخش افراد دارای معلولیت شد، ابتکار عمل را به‌دست گرفت و از مقام کمیشنری با مسئولین در ارتباط شد و برای ایجاد کار و رفع موانع در برابر استخدام معلولین تلاش کرد. بعضی ادارات تصمیم گرفتند که پست‌های بیشتری را به افراد دارای معلولیت بدهند. اداره خدمات ملکی و بعضی ادارات دیگر تصمیم گرفتند که تبعیض مثبت برای افراد دارای معلولیت در امتحان و استخدام قایل شوند. حرکت‌های جالبی در حال شکل‌گیری بود. اداراتی مانند وزارت شهدا و معلولین و ثارنوالی تصمیم گرفتند که در بخش‌های اداری به افراد دارای معلولیت شانس بدهند. این افراد امتحان می‌دادند و راحت‌تر از دیگران به کار قبول می‌شدند. تا حدی تلاش‌هایی انجام شد اما تا رسیدن به ۳ درصد خیلی فاصله بود.

غیر از تبعیضاتی که یاد کردم، یک مشکل دیگر هم بود که خود افراد دارای معلولیت به دلایل مختلف از ظرفیت و حقوق خود اطلاع کافی نداشتند. خود آنان نیز کمتر می‌کوشیدند تا در جامعه خود را تبارز بدهند. با آگاهی‌دهی روزافزون در تلاش بودیم این وضعیت تغییر کند. حالا طالب به خود می‌بالد این است که مددمعاش را به افراد معلول جنگی و معلول غیرجنگی می‌پردازیم. اما بر اساس گزارش‌ها معلول طالب چند برابر معلول غیرطالب مددمعاش دارد. سروی آسیا فوندیشن در سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ گفته است که نزدیک به ۱۴ درصد نفوس افغانستان معلول شدیداند. این جمعیت بزرگی است. حدود ۵ ملیون تن در افغانستان معلول شدیدند. این رقم غیر از افراد دارای معلولیت ضعیف‌تر است. طالبان می‌گویند که تاکنون ۳۰۰ هزار معلول را ثبت نام کرده‌اند.

زن‌تایمز:‌ بر اساس گزارش‌ها و مصاحبه‌هایی که ما در این اواخر انجام داده‌ایم، زنان معلول می‌گویند که مددمعاش آن‌ها کم شده، نصف شده و یا هیچ پرداخت نشده است. شما در این مورد چه شنیده‌اید؟

مهدی سلامی: دقیق است. ما هم این شکایات را می‌شنویم. تبعیض جنسیتی در افغانستان یک تبعیض آپارتایدی است. طالبان عمداً و به‌صورت روز افزون قوانین سخت‌گرایانه را علیه زنان اعمال می‌نمایند. تبعیض جنسیتی علیه زنان را اداره طالبان با عزم راسخ به پیش می‌برد. زنان معلول از یک‌سو به‌خاطر زن‌بودن و از سوی دیگر به‌خاطر معلولیت دچار محرومیت ‌اند. طبعاً امتیازی که یک مرد معلول دریافت می‌کند زن معلول دریافت نمی‌کند. ما هم گزارش‌هایی داشته‌ایم که زنان معلول در حکومت طالبان با چالش‌های زیادی مواجه شده اند.

زن‌تایمز:‌ ممکن است، لطفاً در این مورد جزئیات بیشتر بدهید؟

مهدی سلامی: نظر به شرایطی که خودتان بهتر از آن آگاهید در این مورد نمی‌شود زیاد با جزییات صحبت کرد. اما ممنوعیت‌های عمومی که علیه زنان وضع شده، زنان معلول را نیز متاثر کرده است. هیچ نوع امتیازی بنابر معلول‌بودن این دسته افراد درنظر گرفته نشده است. کسی که زن است، دختر است، مکتب و دانشگاه به رویش بسته شده است. استثنایی درنظر گرفته نشده است.

زن‌تایمز:‌ به مردان معلول امکان ادامه تحصیل و اشتراک در امتحان کانکور وجود دارد؟

مهدی سلامی: در دوره جمهوریت مانع خاصی برای اشتراک معلولین در امتحان کانکور و ادامه تحصیل وجود نداشت اما افرادی که مشکل بینایی و شنوایی داشتند با وضعیت خاص روبرو بودند. میکانیزمی که در دوره جمهوریت وجود داشت این بود که یک کانکور اختصاصی به افراد دارای معلولیت حسی برگزار می‌شد، و آن هم شرایط خاص داشت؛ از جمله اختصاص رشته‌های دانشگاهی مشخص و دانشگاه‌های مشخص برای معلولان، و شرط معرفی افراد معلول از آدرس نهادهای مربوطه. شرایط قناعت‌بخش نبود اما باز هم یک دل‌خوشی بود که امتحانی برگزار می‌‌شود و یک تعداد افراد معلول به دانشگاه‌ها راه می‌یابند. در اداره طالبان در سه سال گذشته فقط یک بار در سال اول امارت امتحان کانکور اختصاصی برای معلولین برگزار شده بود. آن وقت، هنوز دانشگاه‌ها به‌روی دختران بسته نشده بود. یک تعداد دختران و پسران ما اشتراک نمودند و به دانشگاه‌ها راه پیدا کردند ولی با بسته شدن دانشگاه‌ها نتوانستند تحصیل کنند.

زن‌تایمز:‌ آینده راه‌یاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا فکر می‌کنید راه‌یاب تاچه حد می‌تواند هنوز راه‌یاب جامعه معلولین افغانستان باشد؟

مهدی سلامی: ما در بریتانیا زندگی می‌کنیم. این‌جا تصمیم گرفتیم که راه‌یاب را چون موسسه‌ای ثبت کنیم که کارهایش تنها معطوف به افراد معلول در افغانستان نباشد. این‌جا راه‌یاب را با نام «راه‌یاب انیشیتف» ثبت کرده‌ایم. تصمیم داریم که تعداد مستفیدشونده‌ها را افزایش دهیم، و نه تنها افراد معلول که افراد عادی نیز از فعالیت‌های راه‌یاب مستفید شوند. آینده راه‌یاب بستگی به شرایط در افغانستان دارد. نه تنها راه‌یاب بلکه هر موسسه‌ای نظر به شرایط سیاسی یک کشور دامنه کار خود را گسترش یا هم محدود می‌سازد. برای فعلا که چیزی معلوم نیست و وضعیت افغانستان هنوز نامعلوم است.

زن‌تایمز:‌ چالش‌های عمده فراراه فعالیت‌های راه‌یاب در شرایط فعلی افغانستان کدام است؟ دو یا سه مورد عمده را لطفاً نام بگیرید.

مهدی سلامی: چالش عمده راه‌یاب همیشه مشکل مالی بوده است. وقت‌هایی بوده که از معاش شخصی خودمان موسسه را تمویل می‌کردیم. در این دوره هم به یک شکلی تلاش کردیم که با جمع‌آوری پول از مردم، موسسه را تمویل کنیم. حالا ما به شبکه همراه پیوسته‌ایم و راه‌ياب را با نام تازه و حوزه فعالیت کلان‌تر ثبت نموده‌ایم. راه‌ياب جدید یک آدرس جهانی برای جمع‌آوری کمک‌ها و برقراری تماس برای کمک به معلولین افغانستان است. امسال راه‌یاب جدید روز عصای سفید را به شکل زنده از طریق انترنت تجلیل کرد و تلویزیون افغانستان انترنشنل گزارشی در این مورد نشر کرد.

زن‌تایمز:‌ لطفاً یک مورد موفقیت یا موردی را که راه‌ياب زندگی کسی را تغییر داده باشد، با ما شریک کنید.

مهدی سلامی: از این موارد فراوان داریم. مثلاً دخترخانم نابینایی در خانواده چنان تحقیر شده بود که نمی‌توانست در خانه خود راه برود. یک معلم از اقوام این دختر از ما خواست تا او را شامل کمک‌های موسسه نماییم. بعد از جنجال‌های فراوان خانواده دختر را راضی ساختیم که او را اجازه دهند که شامل کمک‌ها شود. این دختر بعد از آمدن به صنف‌های راه‌یاب کاملاً تغییر کرد. از لحاظ اجتماعی خیلی فعال شد و حالا کارزارهای آنلاین زیادی را برگزار می‌کند و در خانواده هم مسئولیت‌هایی را عهده‌دار شده است. آن دختر به‌خاطر نابینایی راه نرفته بود و توانایی دست و پایش رشد نکرده بود. ما خانواده او را ترغیب کردیم که برایش کفش بخرند تا او راه برود. حرف زدن بلد نبود. وقتی می‌پرسیدیم که حال‌ات خوب است؟ می‌گفت شب لوبیا خوردیم. جواب دادن به سوال را یاد نداشت. معلمان ما زیاد زحمت کشیدند و به او کمک کردند تا راه بیافتد.

زن‌تایمز: موردی اگر هست که من نپرسیده باشم و دوست داشته باشید با زن‌تایمز شریک بسازید لطفا بگویید.

مهدی سلامی: در برنامه‌هایی که راه‌ياب برگزار می‌کند لطفا زن‌تایمز نیز سهم بگیرد تا در دادخواهی برای افراد معلول تلاش مشترک انجام بدهیم. هم‌چنان می‌توانید برای جذب افرادی که نیازمند خدمت باشند ما را همکاری نمایید. دوست داریم زن‌تایمز فعالیت‌های راه‌یاب را انعکاس دهد، و بین دو نهاد رابطه دو جانبه مثبت و مکمل شکل بگیرد.

زن‌تایمز:‌ تشکر از صحبت‌های شما. زن‌تایمز نیز علاقه‌مند همکاری با راهیاب است. یک جهان سپاس.

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

اشتراک در خبرنامۀ زن‌تایمز

* indicates required