featured image

بی‌کاری، خشونت‌های خانواده‌گی علیه زنان را تشدید کرده است

آثار شکنجه بر وجود شازیه پیدا است و هنوز لکه‌های قهوه‌ای و کبود بر بازوها، گردن، دستان و پاهایش دیده می‌شود. به زخم عمیقی اشاره می‌کند که دو هفته قبل شوهرش بر بدن او وارد کرده است. شاخه چوبی که شوهرش با آن لت‌وکوب‌اش کرده، به به بدون او فرو رفته است. شازیه می‌گوید، این زخم بی‌کاری است و از وقتی که بی‌کار شده این بلا هرروز برسرش می‌آید: «روی حویلی را جاروب می‌کردم. شوهرم که از بی‌کاری من شکایت داشت شاخچه درخت را گرفت و با آن مرا زد. او می‌گفت، اگر تو بی‌کار نمی‌شدی، امروز من این‌قدر غم نمی‌داشتم.»

شازیه ۴۵ ساله است و پیش از حاکمیت طالبان واکسیناتور بود. او شش سال در این شغل کار کرده بود، ولی در ماه نوامبر ۲۰۲۱ طالبان به دلیل زن بودن از کار اخراج‌اش کرد. او می‌گوید، بعد از آن‌که کارش را از دست داده، رفتار شوهرش با او تغییر کرده است: «شوهرم چندین بار من و اولادهایم را لت‌وکوب کرده است. در خانه زیاد دعوا می‌شود. وقتی من و شوهرم وظیفه داشتیم، خشونت نمی‌کردیم.»

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

شازیه اولین بار سه ماه بعد از بی‌کاری لت‌وکوب شد. شوهرش از او می‌خواست که برای خود کار پیدا کند، اما وقتی دید تلاش شازیه برای گرفتن یافتن شغل به نتیجه نمی‌رسد، خشونت آغاز شد.

او با ۱۲ عضو خانواده‌اش در خانه کرایی زنده‌گی می‌کند، و اکنون از چهار ماه کرایه خانه قرض‌دار است: «صاحب خانه آمده بود و می‌گفت اگر کرایه نمی‌دهید از خانه بیرون شوید. من پیش‌اش گریه و عذر کردم. گفتم طالبان اجازه نمی‌دهند که کار کنم، شوهرم روزمزدی می‌کند، و با نانی که می‌آورد فقط زنده می‌مانیم. قبول نکرد و گفت از خانه‌ام بیرون شوید.»

شازیه با بغضی در گلویش می‌گوید، هم‌کاران‌اش برای تقاضای استخدام دوباره به دفتر کار سابق‌شان رفته بودند، ولی از سوی طالبان توهین و لت شدند: «پنج نفر از هم‌کاران زن ما به دفتر مرکزی رفتند و خواستند که دوباره به وظیفه شان برگردند. طالبان به پاهای آنان شلاق زده از دفتر بیرون کردند. من ترسیدم و نتوانستم به آن دفتر بروم.»

شازیه برای رهایی از خشونتی که در خانواده‌اش حاکم شده راهی جز کاریابی نمی‌بیند: «اگر خودم یا شوهرم دوباره شغل پیدا کنیم مطمین‌ام که مثل قبل زنده‌گی آرامی خواهیم داشت.»

هدیه ۳۶ ساله، ساکن ولایت پروان است و سه فرزند دارد. او قبل از حاکمیت طالبان در دانشگاهی خصوصی مدیر بود ولی اکنون بی‌کار است. شوهرش مشغول کار ساختمانی است و به ولایات دیگر سفر می‌کند. او با خانواده شوهرش زنده‌گی می‌کند. هدیه می‌گوید از وقتی که بی‌کار شده است، مردان خانواده شوهرش با او بدرفتاری می‌کنند: «خسرم و برادران شوهرم مرا می‌زنند، می‌گویند تو نان‌خور اضافه‌ای، برو خودت کار کن.»

این زن جوان و صاحب سه فرزند‌، از صبح تا شب مصروف صفاکاری و کارهای شاقه خانواده شوهرش است. او بخاطر نان خود و فرزندان‌اش بدهند، در آن خانه رنج‌های بسیار را تحمل می‌کند: «چند بار برادران شوهرم مرا زده‌اند، یکی حتا می‌خواست مرا خفک کند. از دست‌اش به اتاقم فرار کردم، و او با چاقو شیشه اتاق را شکست. ترسیدم که مرا خواهد کشت، ولی همسایه آمد و مانع او شد.»

هدیه و شوهرش در ماه ثور ۱۴۰۳ از دوستی پول قرض گرفتند تا به ایران مهاجرت کنند. وقتی از مرز بدون ویزه گذشتند گرفتار و به افغانستان برگردانده شدند. پس از این سفر ناموفق محیط خانواده شوهر برایش تنگ‌تر گردید: «قبل از حرکت به‌سوی ایران، پدر شوهرم گفت که اگر رفتید دوباره این‌جا نیایید. وقتی با سر خمیده برگشتیم وضعیت بدتر شد. حالا هر روز مرا شکنجه می‌کنند و به پسرشان طعنه می‌دهند که بی‌کار است.»

هدیه می‌گوید پسر ۸ ساله‌اش در اثر خشونت جاری در خانواده به بیماری اعصاب دچار شده است و بیشتر اوقات فریاد می‌کشد: «وقتی او را به شفاخانه دولتی بردیم، داکتر‌ها گفتند که مشکل عصبی او ناشی از ترس شدید است.»

زرغونه* ۳۵ ساله ساکن ولایت لغمان در ماه دسامبر ۲۰۲۱ به دلیل نداشتن محرم شرعی از شغل صفاکاری در یک موسسه منفک شد. او آن وقت ماهانه ۱۳ هزار افغانی معاش می‌گرفت، ولی حالا کل عاید ماهوارش ۸۰۰ افغانی است که آن را در بدل پاک‌کاری یک خانه دریافت می‌کند. این کاهش عاید رویه شوهرش را با او عوض کرده است. در تازه‌ترین مورد سه روز پیش از این مصاحبه شوهرش او را زیر مشت و لگد گرفت:«شوهرم آمد و پرسید که چرا چای دم نکرده‌ای. گفتم چای نیست، چوب و هیزم هم نداریم، چطور چای دم می‌کردم؟ او گفت چرا با من زبان‌بازی می‌کنی. با مشت و لگد مرا زد. دو ماه قبل از مویم گرفت و آن‌قدر کشید که نصف مویم کنده شده به مشت‌هایش ماند.»

او چهار دختر دارد. شوهرش دختران‌اش نیز لت‌وکوب می‌کند: «اوایل همین ماه، شوهرم بخاطر غذا عصبانی شد و دختر کلان‌ام را که ۱۲ سال عمر دارد را چنان محکم با لگد زد که به دو متر دورتر افتاد و ضعف کرد. من ترسیدم که مبادا دخترم بمیرد.»

زرغونه نمی‌خواهد از شوهرش شکایت کند، زیرا مطمئن است که کسی صدایش را نمی‌شنود: «اول این که نابلد هستم، و نمی‌دانم به کجا بروم که صدایم را بشنوند. دوم، می‌گویم اگر به قوم و خویش شکایت کنم و خبر شکنجه من به گوش مردم برسد، بیخی روزگارم تلخ می‌شود.»

طالبان در سه سال گذشته به‌طور سیستماتیک زنان را از محیط کار حذف کردند، و اکثریت زنانی که قبلاً شغلی داشتند حالا بی‌کار شده‌اند. این وضعیت زنان را آسیب‌پذیرتر کرده و آنان بیشتر از گذشته مورد خشونت قرار می‌گیرند. آمار دقیقی از خشونت علیه زنان در افغانستان وجود ندارد، اما اداره انکشافی سازمان ملل متحد (یو‌ ان‌ دی پی) در گزارشی که در ماه جنوری سال جاری نشر کرده، گفته است که میزان اشتغال زنان به دلیل محدودیت‌های اعمال‌شده طالبان در تمام بخش‌ها به‌طور قابل‌توجه کاهش یافته و از ۱۱ درصد در سال ۲۰۲۲ به تنها ۶ درصد در سال ۲۰۲۴ رسیده‌ است.

 در آن گزارش اثرات بحران اقتصادی جاری و محدودیت‌های وضع‌شده از سوی طالبان بر زنده‌گی زنان بسیار شدید خوانده شده است: «بحران‌های انسانی و اقتصادی و همچنین محدودیت‌های حقوق زنان تاثیر شدیدی بر جمعیت زنان گذاشته است. زنان نه تنها دسترسی محدودی به فضاهای عمومی دارند، بلکه اکنون غذای کمتری مصرف می‌کنند و در مقایسه با مردان نابرابری مالی بیشتری را تجربه می‌کنند.»

بر اساس گزارش یادشده، نزدیک به ۷۰ درصد افغان‌ها نمی‌توانند نیازهای اولیه خود را برای غذا، مراقبت‌های بهداشتی و سلامتی، اشتغال و سایر نیازهای روزانه برآورده کنند. اگر از زمان نشر آن گزارش نزدیک به‌یک سال می‌گذرد، اما اوضاع افغانستان در این مدت نه‌تنها بهبود نیافته بلکه شرایط اقتصادی بدتر شده و محیط زنده‌گی و کار برای زنان تنگ‌تر گردیده است.

زن‌تایمز برای این گزارش با ۲۱ زن مصاحبه کرده است. تعداد ۹ تن از این مصاحبه‌شونده‌گان گفته‌اند که پس از بی‌کارشدن با خشونت فزیکی مردان خانواده روبرو هستند، و ۸ زن دیگر گفته‌اند که بعد از بی‌کارشدن مرد خانواده با خشونت فزیکی روبرو شده‌اند. حد اقل ۳ زن به زن‌تایمز گفته‌اند که هم خود و هم شوهرشان بی‌کار شده‌اند. آنان نیز پس از ازدست‌دادن شغل، مورد خشونت شوهران‌شان قرار گرفته‌اند.

زرمینه ۳۰ ساله دارد، مادر چهار فرزند و خانم خانه است. او قبل از حاکمیت طالبان در ولایت خوست با شوهرش زنده‌گی خوشی داشت. این زن جوان بی سواد است و شوهرش سواد سواد ابتدایی خواندن و نوشتن دارد. شوهر زرمینه در یک موسسه خارجی آشپز بوده است. او می‌گوید، شوهرش ماهانه ۲۵ هزار افغانی معاش می‌گرفت و تمام نیازمندی‌های خانواده تامین می‌شد. چهار ماه بعد از حاکمیت طالبان شوهرش بی‌کار شد و خوشی از خانه آنان رخت بست.

زرمینه می‌گوید، شوهرش در اوایل خیلی تلاش کرده بود که کار پیدا کند، اما موفق نشده بود. در نتیجه زرمینه مجبور شده بود که به خانه‌های مردم پول‌دار رفته و لباس بشوید. او هنوز این کار را می‌کند و ماهانه تا یک هزار افغانی عاید دارد. زرمینه می‌گوید، سال گذشته اقارب پدری‌اش به دیدن آمده بودند و او ۲۰۰ افغانی داشته‌اش را برای مهمانان گوشت خریده بود. بعد از رفتن مهمانان، شوهرش از او پول خواسته و وقتی دیده بود که پولی نزد زرمینه باقی نمانده، عصبانی شده و با دیگ بخار پر فرق او کوبیده بود: « نفهمیدم شوهرم چطور مرا زد. سرم درد شدید گرفت و پاهایم سست شدند. زیر مشت و لگد شوهرم کاملاً از هوش رفتم. وقتی به هوش آمدم، در اتاقم بودم، و زن همسایه پهلویم بود. او گفت با دیگ بخار به سرت زده است. دیگر هم به خون آلوده شده بود.»

زرمینه نتوانست نزد داکتر برود. زخم سرش ماه‌ها دوام کرد:«یک تابلیت تلخ هم کسی برایم نیاورد. ماه‌ها درد داشتم. زنده‌گی‌ام کاملاً از بین رفته است. همیشه با خودم فکر می‌کنم و گریه می‌کنم. هیچ چاره نمی‌بینم.»

شوهر او بعضی وقت‌ها دست دختران‌اش را نیز می‌زند: « چند روز قبل دخترم را به زمین زد، و بعد پشیمان شده بود. دختر خود را دوست دارد. می‌گفت نمی‌فهمم چرا خودم را کنترول کرده نمی‌توانم.»

حلیمه ۳۰ ساله باشنده کاپیسا است. شوهر او در زمان جمهوریت افسر پولیس بوده و در حاکمیت طالبان از ترس انتقام به وظیفه‌اش نرفته است. پس از آن شوهرش موفق نشده است تا کار مناسبی پیدا کند.

حلیمه اکنون با کار شاقه صفاکاری  بخشی از هزینه‌های خانواده را تامین می‌کند: «از روز شنبه تا پنجشنبه در مکتب صفاکاری می‌کنم و ۳ هزار افغانی معاش می‌گیرم.» حلیمه می‌گوید این مبلغ برای مصارف اولیه خانه کافی نیست و او مجبور است روزهای جمعه نیز به خانه‌های مردم رفته ودر بدل پول اندکی صفاکاری کند.

شوهر حلیمه بعضی وقت‌ها روزمزدی می‌کند، اما اکثر روز‌ها این کار شاقه و کم‌مزد نیز میسر نمی‌شود. بی‌کاری بر رابطه همسری آنان سایه انداخته و شوهرش با او بدرفتاری می‌کند: « شوهرم انسان خوبی است، اما به علت بی‌کاری مرا لت‌وکوب می‌کند. خشونت شوهرم نتیجه رنج بی‌کاری او است. وقتی لت‌ام می‌کند از خود دفاع نمی‌کنم، بخاطری که وقتی پول و وظیفه داشت مرا لت نمی‌کرد. می‌دانم خودش نیز رنج می‌کشد. می‌گویم اگر چیزی بگویم وضعیت‌اش بدتر می‌شود.»

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

اشتراک در خبرنامۀ زن‌تایمز

* indicates required