دگرباش؛ چرا این واژه برای توصیف جامعه LGBTQ+ دقیق نیست و موجب «دیگرسازی» میشود؟
در سالهای اخیر، واژه «دگرباش» در ادبیات اجتماعی برای توصیف افراد LGBTQ+ به کار گرفته شده است. این واژه در ظاهر برای توصیف هویتها و گرایشهای جنسی متفاوت از هنجارهای جامعه طراحی شده است، اما در واقع، کاربرد آن میتواند به فرایند «دیگرسازی» منجر شود. دیگرسازی به معنای جداسازی و تفکیک گروههایی از افراد چون «غیرخودی» یا «دیگری» است که در نتیجه آن، این افراد از جامعهی اصلی طرد میشوند و احساس انزوای بیشتری میکنند.
واژه دگرباش در تاریخ و فلسفه معانی و تفاسیر متنوعی داشته است، اما در زمینهی جامعه LGBTQ+، این اصطلاح نه تنها نمیتواند نمایانگر تنوع و پیچیدگی هویتهای جنسی باشد، بلکه به تسهیل تبعیض و حاشیهنشینی افراد کمک میکند. این نوشته من به بررسی چالشها و مشکلات استفاده از واژه «دیگر» در توصیف جامعه LGBTQ+ میپردازد تا نشان دهد چرا باید از این اصطلاح دوری کنیم و به جای آن برابری و پذیرش را ترویج دهیم.
تاریخچه و مفهوم اولیه واژه دگرباش
واژه دگرباش برای اشاره به افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، تراجنسیتی و گرایشهای دیگر به کار گرفته شده است که به انگلیسی آن را جامعه LGBTQ+ میخوانند. در زبان فارسی، بهویژه در افغانستان و ایران، این واژه برای توصیف افرادی استفاده میشود که هویت جنسی یا گرایش جنسیشان با هنجارهای غالب جامعه متفاوت است.
این واژه از ترکیب دو کلمه «دیگر» و «باش» به «کسانی که به گونهای دیگر هستند» اشاره دارد. این ترکیب زبانی به شکل ظاهری بار منفی ندارد و با نیت توصیف گروهی از افراد جامعه به کار میرود. اما در واقعیت، این واژه بهطور ضمنی بار معنایی از تفاوت و عدم مشابهت را در خود دارد، و بدون اینکه شاید مورد توجه قرار بگیرد، در بسیاری از موارد موجب ایجاد تفکیک و تبعیض میشود.
دیگرسازی و تبعیض
یکی از اصلیترین مشکلات واژه دگرباش این است که بهطور خودکار به مفهوم «دیگری» اشاره میکند و در نتیجه فرایند «دیگرسازی» را تقویت میکند. فرایند دیگرسازی به این معناست که جامعه گروه خاصی از افراد را به عنوان دیگری یا «غیرخودی» شناسایی میکند. نتیجه این فرایند در بسیاری از موارد تقویت تبعیض و افزایش طرد اجتماعی است.
استفاده از واژه دگرباش بهطور ناخودآگاه به این فرایند دیگرسازی دامن میزند و موجب میشود افراد LGBTQ+ همچون گروهی متفاوت و حتی غیرعادی از سوی جامعه نگریسته شوند. این مساله بهطور مستقیم با بهبود وضعیت اجتماعی و پذیرش این افراد در تعارض است، زیرا بهجای اینکه این افراد به عنوان اعضای عادی و مساوی جامعه پذیرفته شوند، آنها را از جامعه جدا و به حاشیه میبرد.
مفهوم “دیگری” در فلسفه و جامعهشناسی
مفهوم “دیگری” در فلسفه بهطور عمیقتری بررسی شده است و تحلیلهای مختلفی در مورد این مفهوم ارایه شده است. برخی از فیلسوفان بر این نکته تاکید دارند که “دیگری” بهعنوان یک مفهوم به انسانها اجازه میدهد تا خود را در زمینهای وسیعتر و بهعنوان بخشی از یک کل اجتماعی درک کنند. اما این مفهوم در عین حال ممکن است منجر به تفکیک و جدایی شود.
مارتین هایدگر و امانویل لودویگ به مفهوم “دیگری” همچون بخشی از وجود انسانی نگاه کردهاند. هایدگر تاکید میکند که وجود ما به ارتباط با دیگران وابسته است. از نظر او، هویت ما در تعامل با دیگران ساخته میشود و “دیگری” بهعنوان یک موجودیت مستقل، هم تفاوتها و هم همبستگیهای انسانی را در بر میگیرد.
ژاک دریدا در تحلیل خود به انتقادات فلسفی از ساختارهای قدرت پرداخته و معتقد است که “دیگری” اغلب بهعنوان یک مفهوم تفرقهانگیز به کار میرود و این میتواند به تمایز و تبعیض منجر شود.
ژان پل سارتر به این باور است که وجود دیگران در شکلدهی به هویت ما نقش اساسی دارد. از نظر او، ما بهوسیله دیگران تعریف میشویم و به “دیگری” تبدیل میشویم. این نگاه میتواند به انزوای افراد LGBTQ+ منجر شود، زیرا آنها ممکن است بهدلیل هنجارهای اجتماعی و قضاوتهای منفی از جامعه جدا شوند.
میشل فوکو بر روابط قدرت و نحوه شکلگیری هویتها تاکید میکند و معتقد است که قدرت از طریق زبان و گفتمانها شکل میگیرد. استفاده از واژه “دیگر” و “دگرباش” میتواند به ایجاد ساختارهای قدرت منجر شود که به تبعیض علیه افراد LGBTQ+ دامن میزند.
جدایی بر اساس هویت
جدا کردن افراد LGBTQ+ از جامعه بهنوعی به حاشیهنشینی و تبعیض دامن میزند. همانطور که جدا کردن افراد بر اساس قومیت، نژاد یا مذهب به حاشیهنشینی منجر میشود، این تفکیکها بهواسطه تاریخ، فرهنگ و سیاست شکل گرفتهاند. اما این واقعیت نباید بهعنوان یک دلیل برای ادامه حاشیهنشینی و دیگرسازی افراد LGBTQ+ پذیرفته شود.
بهجای اینکه افراد LGBTQ+ بهعنوان “دیگر” شناخته شوند، باید بهعنوان اعضای برابر جامعه دیده شوند. جامعه باید تلاش کند تا تنوع را بپذیرد و برای همه اعضای آن فضا و حقوق برابر فراهم کند.
تاثیرات اجتماعی و روانی واژه دگرباش بر جامعه LGBTQ+
استفاده از این واژه، علاوه بر مسایل زبانی، پیامدهای اجتماعی و روانی نیز به دنبال دارد. به عنوان مثال، افراد LGBTQ+ ممکن است احساس کنند که هویتشان «غیرعادی» یا «غیرقابل قبول» شناخته میشود، زیرا جامعه به آنها به چشم افرادی با ویژگیهای «دیگر» مینگرد.
این نوع تلقی، میتواند تاثیرات منفی در اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی افراد ایجاد کند و باعث شود که آننها با مشکلات روانی همچون اضطراب، افسردگی و حس انزوا روبرو شوند. وقتی یک جامعه دایما به تفاوتهای افراد LGBTQ+ اشاره میکند، در واقع این افراد را از لحاظ روانی و اجتماعی منزوی کرده و به جای فراهمسازی فضای پذیرش و احترام، احساس نابرابری و طرد را در آنها ایجاد میکند.
مسئولیت رسانهها و اهمیت استفاده از واژگان بیطرفانه
رسانهها یکی از قویترین ابزارهای تاثیرگذاری بر فرهنگ و افکار عمومی اند. نقش رسانهها فقط اطلاعرسانی نیست، بلکه باید در انتشار محتواهایی که به همبستگی اجتماعی کمک و از تقویت تبعیض و دیگریسازی جلوگیری کند، نقش محوری ایفا کنند.
در مورد استفاده از واژه «دگرباش»، رسانهها باید توجه داشته باشند که این کلمه، بهطور ضمنی بار معنایی تبعیضآمیز به همراه دارد و باعث تقویت نگاه متفاوت و غیرپذیرا به جامعه LGBTQ+ میشود. به جای استفاده از واژههایی که بر تفاوتها تاکید میکنند، بهتر است از واژگانی بیطرفانه و محترمانه مانند «LGBTQ+» یا «جامعه رنگینکمانی» استفاده شود. این اصطلاحات بدون ایجاد بار منفی و به شکل فراگیر، تمامی افراد جامعه LGBTQ+ را در بر میگیرند و از ایجاد حس تفاوت و دیگریسازی جلوگیری میکنند.
نقد عملکرد فعالان و رسانهها در استفاده از واژه دگرباش
برخی از رسانهها و فعالان حقوق بشر، بدون دقت به بار معنایی و روانی واژه «دگرباش»، آن را در مقالات، خبرها و مصاحبهها به کار میبرند. این اشتباه نه تنها به جامعه LGBTQ+ آسیب میزند، بلکه موجب میشود که فرهنگ تبعیض و نگاه منفی نسبت به این افراد در جامعه تثبیت شود. وظیفه فعالان حقوق بشر، ارتقاء آگاهی و تلاش برای برابری و پذیرش در جامعه است و در انتخاب واژگان نیز باید به این اصول پایبند باشند.
یکی از نکاتی که به ویژه باید به آن توجه کرد، اهمیت مشورت با خود جامعه GBTQ+ در استفاده از واژههای مناسب است. این مشورت نه تنها به فعالان و رسانهها کمک میکند که واژگان صحیح و مورد پذیرش جامعه را به کار برند، بلکه حس احترام و ارزشمندی را نیز در این افراد تقویت میکند.
دلایل جایگزینی واژه دگرباش با اصطلاحات دیگر
استفاده از واژههای جایگزین مانند «LGBTQ+» یا «جامعه رنگینکمانی» از چند جهت دارای مزیت است. اول، این اصطلاحات به شکل بیطرفانهای به توصیف این جامعه میپردازند و هیچگونه بار منفی و تبعیضآمیز ندارند. دوم، استفاده از این اصطلاحات باعث میشود که این افراد بهعنوان بخشی از جامعه و بدون تاکید بر تفاوتهایشان دیده شوند. سوم، اصطلاحاتی چون «LGBTQ+» یا «جامعه رنگینکمانی» بر ویژگیهای مشترک و احترام متقابل تاکید دارند و زمینهساز پذیرش و برابری اجتماعی میشوند.
.علی توکلی بنیانگذار «سازمان رنگینکمان افغانستان» است