در قریهی قرودال «هیچکس نبود»؛ مردان کشته و زنان بیهوش شده بودند
حوالی ساعت یک بعدازظهر پنجشنبه، ۱۲ سپتامبر، صدای گریه و ناله از قریهی هزارهنشین قرودال در ولسوالی سنگتخت بندر ولایت دایکندی، در مرز با ولایت غور، بلند شد. طاهره* سراسیمه از خانه بیرون شد و پدرش را که نیم ساعت قبل از خانه رفته بود، غرق در خون یافت. از سر و تن پدرش خون میچکید و واسکتش سوراخسوراخ شده بود. مادر طاهره که مریضی قلبی داشت، از دیدن این صحنه بیهوش شد؛ طاهره آن روز برای اولینبار در زندگیاش ۱۳ جنازه و چهار زخمی را یکجا میدید و نمیدانست چه کند. او در مصاحبهی تلفنی به زنتایمز گفت: «هیچکس نبود، هیچ آمبولانسی نیامد. پدرم پرخون یک طرف افتاده بود، مادرم بیهوش یک طرف. هیچکس نبود.» گویا تنها صدای گریهی زنان و کودکان در قریه پیچیده بود.
در این حادثه، ۱۴ نفر کشته شدهاند که ۱۳ تن از آنان باشندگان قریهی قرودال و یک نفر، داکتر دندان، باشندهی ولایت غور بوده است.
آن روز، حداقل ۱۷ مرد از این قریهی کوچک سوار بر موتورسیکل به قریهی پهلوسنگ در غور برای استقبال از چمن، بزرگ قریه، و همسرش که تازه از کربلا برگشته بودند، میرفتند.
یکی از چهار زخمی این حمله در مصاحبهی تلفنی به زنتایمز گفت: «آنروز، چهار مرد مسلح با صورت پوشیده بهمان دستور ایست دادند؛ همهی ما موتورسیکلهای خود را ایستاد کردیم و پیاده شدیم. مسلحان گفتند که ما از افراد امارت هستیم. بعد همهی ما را تلاشی و تلفونهای هوشمند را جمع کردند. یکی از آنان گفت براساس گزارش رسیده بهشان، اینجا دزد پیدا شده و باید از ما عکس بگیرند و به مقامات در غور نشان بدهند.»
این فرد زخمی که نخواست نامش در گزارش درج شود، افزود: «اول از یک نفر عکس گرفت، بعد گفت باید از همگیمان عکس بگیرد و همه ما را در یک قطار ایستاد کرد. من در وسط قطار بودم. همان نفری که میگفت باید عکس بگیرد موبایل خود را بالا برد و شروع کرد به فیلمبرداشتن؛ من فهمیدم که ویدیو میگیرد. بعد به سه نفر دیگر اشاره کرد و آنها شروع کردند به تیرباران. حتی به ما فرصت سؤال و التماس داده نشد.»
او ادامه داد: «تعداد ما زیاد بود، ما میتوانستیم که ازشان زور شویم، اما چون گفتند افراد امارتیم ما هم فکر کردیم دولتی هستند و به حرفشان گوش دادیم. زمانی که شروع کردند به تیرباران، من فرار کردم. به سمتم فیر کردند و مرمی به دستم خورد، اما باز ایستاد نشدم و دویدم. بازهم فیر کردند و دو مرمی از کنارم گذشت، بالاخره مرمی بعدی در پایم خورد و باعث شد که در یک چقری بیفتم. سرم را بالا آوردم تا ببینم برای دیگران چه اتفاقی افتاده که مستقیم به طرف سرم فیر کردند و دوباره خودم را پایین انداختم. آنها فکر کردند که مرمی به سرم خورده و دیگر سراغم نیامدند.»
او گفت: «شاهد بودم که دیگران را تیرباران کردند. کسانی را که نفس داشتند با لگد میزدند و دوباره به سرشان فیر میکردند و میگفتند که مشرکان و کافران را بزنید، نباید زنده بمانند.»
برخی از شاهدان گفتهاند که عاملان این حمله با موتورسیکل به ولایت غور فرار کردهاند. عبدالواحد حماس، سخنگوی والی غور، در مصاحبه با زنتایمز تأکید دارد که این حادثه در ولایت دایکندی اتفاق افتاده و مقامات ولایت غور اقدام خاصی در مورد آن انجام ندادهاند و منتظر تحقیقات هیأتی از کابل هستند. او با تأکید گفت: «داعش حضور فیزیکی در ولایت غور ندارد.»
ساعاتی پس از حمله، گروه داعش با نشر عکسهایی از این حمله، مسئولیت آن را بهعهده گرفت. در یک دههی اخیر، هزارهها و شیعیان افغانستان بارها در اماکن عمومی ازجمله مکتب، زایشگاه، ورزشگاه، مساجد و سالنهای عروسی، مورد حمله قرار گرفتهاند.
گروه طالبان پس از تسلط مجدد بر کشور اعلام کرد که به داعش اجازهی فعالیت نخواهد داد. گزارشهایی از سرکوب داعشیان نیز در رسانهها منتشر شد و طالبان چندین بار مدعی شدهاند که داعش را سرکوب کردهاند، اما چنانکه در حملهی تروریستی دیدیم، کشتار غیرنظامیان بهخصوص هزارهها، متوقف نشده است.
هرچند مسئولیت برخی از حملات علیه مردم هزاره و شیعه را گروه داعش به عهده گرفته است، ولی در گذشته گروه طالبان نیز از متهمان اصلی اینگونه حملات بوده است. در جولای سال ۲۰۱۴، مقامات ولایت غور اعلام کردند که طالبان ۱۴ هزاره را از میان مسافران یک مینیبوس جدا نموده و تیرباران کردهاند. قربانیان آن حمله سه زن، ۱۰ مرد و یک کودک بودند.
قربانیان قریهی قرودال همگی مرد و اکثراً دهقان و نانآور خانوادههایشان بودند. همسر یکی از قربانیان در گفتوگویش با زنتایمز به حضور چهار کودک در جمع استقبالکنندگان چمن و همسرش، اشاره کرد و گفت: «طفلها را کار نگرفته بودند و به آنها گفته بودند که بروید.» مادر یکی دیگر از قربانیان به زنتایمز گفته است که نواسهی ۱۰ سالهاش شاهد مرگ پدرش بوده و از آن پس نه صحبت میکند و نه چیزی میخورد.
مردم هزاره و شیعه از تبعیضات روزافزونی که در امارت طالبان علیه شان تحمیل میشود شکایت دارند و میگویند که در سه سال گذشته بهتدریج از ادارات و نهادها حذف شدهاند. در سه سال گذشته، محدودیتها بر مراسم مذهبی شیعیان افزایش یافته است و فقه جعفری که در زمان جمهوریت در احوال شخصیهی شیعه رسمیت داشت و در مکاتب تدریس میشد، از نصاب و نظام قضایی حذف شده است.
بعد از قدرتگیری طالبان، گروههای مختلف تندرو در سراسر افغانستان زیر چتر «امارت» مشغول ترویج روایتهای تندروانه از دین شدهاند. اخیراً وزارت معارف طالبان اعلام کرد که ۲۱ هزار و ۲۵۷ مرکز «تعلیمات اسلامی» در سراسر کشور ایجاد شده است، و مجموعاً سه میلیون و ۶۸۷ هزار و ۲۰۰ طالب در آنها درس میخوانند. در کنار این مدارس رسمی، صدها مرکز غیررسمی نیز در گوشه و کنار افغانستان فعالیت دارند، و ملاهای ضد آموزش عصری و مخالف همپذیریْ کودکان و جوانان را به تنفر از غیرخود وامیدارند و به باورهای فرقهای آلودهشان میکنند. ترس از گسترش حملات فرقهای جدی است، و گمان نمیرود ۱۴ مردی که به استقبال آقای چمن و همسرش رفته بودند، آخرین قربانیان اینگونه حملات باشند.
*به دلایل امنیتی، اسامی درجشده در این گزارش مستعارند.