محرومیت مضاعف، طالبان معاش زنان معلول را قطع و آنان را تحقیر میکنند
آسیه* یکی از هزاران شهروند غیرنظامی افغانستان است که در اثر جنگ دچار معلولیت شده است. او شانزده سال پیش از امروز، بر اثر اصابت خمپارههای هاوان به خانهاش در ولسوالی سنگین ولایت هلمند در جنوب افغانستان، چشم راستش را از دست داد. همچنان شش سال پس از این رویداد، خانهی آسیه دوباره گواه گلولهباری شد و این بار دستوپای راست خود را از دست داد.
این زن دارای معلولیت میگوید که شوهرش از اثر بیماری جان باخته و پس از مرگ او مسوولیت تامین نفقهی خانوادهی ۱۰ نفرهاش بر عهدهی پسر بزرگش بوده که به تازگی فوت کرده است. آسیه در صحبت با زنتایمز توضیح میدهد: «چهار ماه پیش پسر بزرگم شب گفت: مادر! سر و دستم بسیار درد دارد. من توانایی خرید تابلیت تسکین درد را نداشتم. شب را با ناله و درد سپری کرد.» صبح روز بعد، آسیه از آشنایانش مقداری پول قرض گرفته تا پسر بزرگش را به شفاخانه ببرد، اما بسیار دیر شده بود. آسیه میافزاید: «بعد از دو ساعت جسدش را از شفاخانه بیرون آوردند. داکتران گفتند مریض را باید سر وقت میآوردید، سکتهی مغزی کرده و از بین رفته است.»
مصیبتهایی که زندگی آسیه را تحت تاثیر قرار داده است، پس از بازگشت طالبان به قدرت در ماه اسد ۱۴۰۰ عمیقتر شد. پیش از این، او سالانه ۶۰ هزار افغانی (۸۶۰ دالر امریکایی) به عنوان معاش معلولیت از سوی دولت دریافت میکرد و این پول را برای کرایهی یک اتاق، اختصاص داده بود. اما پس از سقوط، طالبان معاش معلولیت او را قطع کردند. اکنون این بیوهزن ۶۵ ساله در یک خیمهی ژولیده در مربوطات ولایت قندهار زندگی میکند. در حالی که اشکهایش را از روی صورتش پاک میکند، اضافه میکند: «تمام بدنم چنان درد میکند که نمیتوانم درست بنشینم. اگر به شفاخانه بروم، دوا در مقابل پول است و من پول خرید آن را ندارم.» به سقف خیمهاش اشاره میکند و میافزاید: «در زمستان، سه شبوروز را زیر کمپلهای نمناک سپری کردهایم. همه ما از یخ و نم مریض شدیم.»
هرچند او تلاشش را به خرج داده، اما نتوانسته طالبان را متقاعد کند که نامش را در فهرست افراد دارای معلولیت مستحق، بگنجانند: «پنج بار به ریاست معلولین مراجعه کردم، آخرین بار نُه ماه پیش رفتم و گفتم من یک زن بیوه و سالخورده هستم، لطفا با من کمک کنید. گفتند کسانی پیش ما میآیند که هر دو پایش نیست، خودت مستحق نیستی.» آسیه در مورد رویارویی خود با یکی از مقامهای طالبان سخن میگوید: «عذر و زاری کردم، ولی با وجود آن که کمک نکرد، مرا از ریاست معلولین بیرون کشید.»
یافتههای زنتایمز نشان میدهد که آمار مشخصی از افراد دارای معلولیت در افغانستان وجود ندارد، اما یک نظرسنجی بنیاد آسیاییکه در سال ۱۳۹۸ نشر شده است، نشان میدهد که تقریبا ۲.۵ میلیون بزرگسال در افغانستان «دچار معلولیت شدید» هستند. همچنان در گزارش دیدبان حقوق بشر که در سال ۱۳۹۹ نشر شد، آمده است: «افغانستان یکی از بزرگترین جمعیت سرانه افراد دارای معلولیت در جهان را به خود اختصاص داده است.» دیدبان حقوق بشر تخمین زده که در جمع هر پنج خانواده در افغانستان، دستکم یک نفر دچار معلولیت میباشد. اینکه چنین نگرانی بزرگ حتا پیش از ماه اسد ۱۴۰۰ در افغانستان وجود داشت، زنتایمز را متحیر ساخته است.
بر اساس آخرین گزارش وزارت شهدا و امور معلولین که در سال ۱۳۹۹ نشر شد، در این سال ۱۵۶ هزار و ۷۹۱ نفر از معاش معلولیت برخوردار بودند. در آن زمان، افرادی که دچار معلولیت کامل بودند، سالانه حدود ۶۰ هزار افغانی و افرادی که دارای معلولیت جزوی بودند، سالانه حدود ۳۰ هزار افغانی معاش معلولیت دریافت میکردند.
براساس گزارش شبکهی تلویزیونی «طلوعنیوز» در کابل، در ماه اسد ۱۴۰۲ خورشیدی طالبان شمار مجموعی افراد دارای معلولیت در افغانستان را ۱۸۰ هزار و ۴۴۹ نفر از جمله ۳۰ هزار و ۷۷۷ زن اعلام کردهاند. این آمار بیانگر افزایش بیش از ۲۳ هزار فرد دارای معلولیت از سال ۱۳۹۹ به اینسو میباشد.
سپس، طالبان در ماه دلو ۱۴۰۲ حدود ۱۰۰ هزار نفر از جمله یتیمان و خانوادههای شهدا و افراد دارای معلولیت را از دریافت امتیازات دولتی حذف کردند. کلیمالله افغان، رییس اداری و مالی وزارت شهدا و امور معلولین به طلوعنیوز گفته است که تنها نام آنعده از افرادی که مستحق دریافت امتیازات دولتی نبودهاند، از این فهرست حذف شده است. او همچنان تایید کرده که طالبان مقدار معاش افراد دارای معلولیت را کاهش دادهاند.
رسانههای محلی اما گزارش دادهاند که طالبان بودجهی افراد دارای معلولیت را به افراد وابسته به گروه خود اختصاص دادهاند. روزنامهی هشت صبح گزارش داده که عبدالحکیم حقانی، معین وزارت شهدا و معلولین ۴۵ میلیون افغانی را برای سربازان سابق طالبان که در دو دههی گذشته دچار معلولیت شدهاند، توزیع کرده است. براساس این گزارش، معین وزارت امور شهدا و معلولین در ماه ثور سال ۱۴۰۳ در سفرش به ولایت تخار برای ۳۰۰ فرد دارای معلولیت و وابسته به این گروه حدود ۴۵ میلیون افغانی پول نقد توزیع کرده است.
بنفشه یعقوبی، فعال حقوق افراد دارای معلولیت، در صحبت با زنتایمز میگوید: «رفتار طالبان با افراد دارای معلولیت در قسمت پرداخت امتیازات معلولیت، سلیقهای است. طالبان به افرادی که دارای معلولیت هستند و در جنگ با آنان بودهاند، یک نوع پرداخت میکنند و افرادی که در جنگ با آنان نبودند به نحو دیگری پرداخت میکنند.» خانم یعقوبی همچنان مدیرعامل سازمان «رهیاب» است؛ نهادی که برای افراد نابینا خدمات حمایتی ارایه میکند. او میافزاید: «برخی از افراد دارای معلولیت از جمله ناشنوایان از دریافت حقوق و امتیازات کاملا بیبهره هستند و هیچ چیزی دریافت نمیکنند.»
دستکم ۲۰ زن دارای معلولیت در شش ولایت افغانستان از جمله قندهار، هلمند، لوگر، بلخ، جوزجان و غور به زنتایمز تایید کردهاند که معاش معلولیت آنان از سوی طالبان قطع شده و یا مقدار قابل توجهی از این معاش کاهش یافته است. همهی مصاحبهشوندگان تاکید ورزیدهاند که کاهش این معاش دولتی منجر به گسترش فقر و ناتوانی آنان در قسمت تامین نیازهای اولیهی زندگی مانند غذا و سرپناه شده است. دستکم ۶ زن دارای معلولیت به زنتایمز تایید کردهاند که هنگام مراجعه به دفاتر محلی ریاستهای معلولان در سطح ولایات از سوی افراد طالبان مورد اهانت قرار گرفته و درخواستهای آنان برای دریافت معاش معلولیت مسترد شده است. افزون بر این، شماری از این زنان در مصاحبه با زنتایمز شکایت کردهاند که از سوی خانوادهها با آزارواذیت کلامی مواجه هستند و رفتار مناسبی با آنان صورت نمیگیرد.
صابره* ۳۰ ساله، یکی از زنان دارای معلولیت است که معاش دولتیاش به گونهی کامل از سوی طالبان قطع شده است. این زن در ولایت جوزجان زندگی میکند. در دوران کودکی یک پای صابره در نتیجهی تصادف با موترسایکل زخمی و در نهایت قطع شده است. جراحت پایش تنها به دلیل این که خانوادهاش فقیر بودند و توان هزینهی درمان پای او را نداشتند، به یک ناتوانی دایمی برای صابره بدل شده است. او یکی از زنان دارای معلولیت و بیوه است که شوهرش را به دلیل بیماری سرطان از دست داده و اکنون در خانهی برادرش زندگی میکند؛ جایی که ۱۳ نفر در یک فضای کوچک جمع شدهاند. درآمد ناچیز برادرش کفاف هزینههای زندگی آنان را نمیکند. صابره در دورهی جمهوریت سالانه حدود ۳۰ هزار افغانی معاش معلولیت دریافت میکرد، اما با رویکارآمدن رژیم طالبان این امتیاز را از دست داده است.
این زن دارای معلولیت به زنتایمز میگوید: «غذای کافی برای خوردن نداریم. فقط یک بار در روز غذا میخوریم و روزم را با خواب سپری میکنم. من از دوای خواب استفاده میکنم؛ چون نمیتوانم هیچ کاری بکنم، حتا نمیتوانم خودم به تشناب بروم.» وضعیتش از چهرهی زرد و موهای ژولیدهاش پیداست. در حالی که اشک از چشمانش جاری است، توضیح میدهد: «من سه بار با خانم برادرم به ریاست معلولین رفتم. گفتند: برای سروی به خانهتان میآییم. آدرس خانه را برایشان دادیم، اما هیچ نیامدند. آخرین باری که به آنجا رفتیم، ما را با اسلحه تهدید کردند و از ریاست بیرون کشیدند.»
شازیه* ۲۹ ساله، زن دارای معلولیت دیگری در ولایت جوزجان است که فعالیت هر دو پایش را بر اثر ابتلا به فلج کودکان (پولیو) در کودکی از دست داده است. او مدت هفت سال در جریان نظام جمهوری معاش کامل معلولیت دریافت میکرد، اما طالبان او را مستحق دریافت این معاش به گونهی کامل، نشناختهاند. شازیه میگوید که طالبان حدود ۵۰ درصد از معاشش را قطع کردهاند: «در دورهی جمهوریت سالانه مجموعا ۶۰ هزار افغانی دریافت میکردم و فعلا سالانه ۳۶ هزار میشود. همین مبلغ را هم مثل دورهی جمهوریت که سال یک بار پرداخت میشد، منظم و سر وقت برای ما نمیدهند.» او در حال حاضر با حدود چهار هزار افغانی که برادرش ماهانه از ایران میفرستد، مخارج خودش، مادر و عمهی سالخوردهاش را تامین میکند: «به سختی خرج نان ما پوره میشود.»
شازیه آخرین بار چهار ماه پیش به ریاست معلولین در ولایت جوزجان مراجعه کرده است. مقامهای طالبان با او بدرفتاری کرده و به او گفتهاند که معاشهای معلولیت هنوز توزیع نشده است. او میگوید: «از روی مجبوری حتا ماه یک بار مراجعه میکنم. به عنوان یک آدم محتاج و بیچاره طرفم نگاه میکنند؛ درحالی که همهی ما انسان هستیم. مانند یک حیوان همرای ما برخورد میکنند، به جان آدم میدوند و میگویند: گم شوید، بروید از اینجا، با شما لنگها در بلا ماندهایم!»
بنفشه یعقوبی، فعال حقوق افراد دارای معلولیت در این باره میگوید: «در دورهی جمهوریت معاش معلولیت بر اساس یک رویکرد حقمحور پرداخت میشد و افراد دارای معلولیت به عنوان حق خود این کمک را دریافت میکردند، اما اکنون طالبان این حقوق را به عنوان کمک خیریه میپردازند و بسیاری از مردم از این رفتارشان ناراضی هستند.» او توضیح میدهد که هیچ سیستم یا ساختاری در رژیم طالبان طراحی نشده که معاش افراد دارای معلولیت را منظم اداره کند و همچنان مشخص نیست که آنان چگونه معلولیت افراد را تشخیص میدهند. یعقوبی علاوه میکند: «میشنوم که طالبان افراد خود را میفرستند که خانههای افراد دارای معلولیت را بررسی کنند تا مشخص شود که آیا آنان مستحق دریافت کمک هستند یا خیر.»
او در ادامه میافزاید: «زنان دارای معلولیت، بهویژه آنانی که سرپرست خانوادههایشان هستند، بیشترین آسیب را نسبت به مردان دارای معلولیت، متحمل میشوند.» این دقیقا موردی را بازگو میکند که زنتایمز در جریان تحقیق به آن پی برده است.
افراد دارای معلولیت، به ویژه زنان در دوران طالبان با چه وضعیتی مواجهاند؟
از میان ۲۰ زن دارای معلولیت که زنتایمز با آنان مصاحبه انجام داده است، ۷ تن آنان یگانه نانآور خانوادههای خود اند که همهی آنان با مشکلات اقتصادی مواجه هستند. یکی از این زنان تا پیش از تسلط طالبان بر کشور، در یک موسسهی غیردولتی وظیفه اجرا میکرد، اما زمانی که طالبان زنان را از کار در موسسهها منع کردند، او خانهنشین شده و دیگر نمیتواند مخارج خانوادهاش را تامین کند.
قدسیه* یکی دیگر از زنان دارای معلولیت است که سرپرستی خانواده را به دوش دارد. شوهرش پنج سال پیش به دلیل ابتلا به بیماری قلبی فوت کرده است. قدسیه با کار در خانههای مردم به عنوان صفاکار میتوانست غذای چهار فرزندش را تامین کند. اما زندگی او در سال ۱۴۰۰ خورشیدی با اصابت خمپارههای هاوان به خانهاش در جریان درگیری شدید میان طالبان و نیروهای جمهوریت در ولسوالی میوند ولایت قندهار، رو به وخامت گذاشت: «بسیاری از صحنهها یادم نیست، بیهوش بودم. وقتی از خواب بیدار شدم در شفاخانه بودم. نمیتوانستم پاهایم را تکان دهم. خواهرم گفت که من هر دو پایم را از دست دادهام.» قدسیه به یاد میآورد که در شفاخانه به خواهرش میگفت: «این که یک زن بیوه بودم کافی نبود که حالا معلول هم شدم؟ ازین بعد چگونه برای اولادهایمیک لقمه نان پیدا کنم؟»
قدسیه که پس از معلولیت دیگر قادر به صفاکاری خانهها نبود، از پرداخت کرایهی خانه و هزینههای زندگی عقب افتاده است. او و فرزندانش در دو سال گذشته زیر یک خیمه زندگی میکنند، طالبان اما از پرداخت معاش معلولیت به او خودداری کردهاند: «من پنج بار به دفتر طالبان رفتم و از آنان کمک خواستم. اما گفتند شما از قربانیان حکومت پیشین هستید و برایتان پول پرداخت نمیشود. آخرین باری که آنجا رفتم ماه قوس پارسال (۱۴۰۲) بود. هوا بسیار سرد بود و ما چیزی برای گرمکردن خیمهی خود نداشتیم، ولی بازهم کمک نکردند.»
قدسیه که از کمک طالبان دلسرد شده است، خاطرنشان میکند: «دیگر نمیخواهم به ادارههای طالبان مراجعه کنم، چون همرایم کمک نمیکنند. به عوض پرداخت کرایهی تاکسی، با همان پول برای فرزندانم دو دانه نان خشک میخرم. به خاطر مصرف خانه، فرزندانم را به گدایی سر سرک روان میکنم اما دیگر پیش طالبان نمیروم.»
*برای حفظ هویت مصاحبهشوندگان و نویسندگان، درین گزارش نامها مستعار برگزیده شده است. ثنا عاطف و مهتاب صافی نام مستعار خبرنگاران زنتایمز در افغانستان است.