۸ مارچ؛ زنان افغانستان در خط مقدم مقاومت در برابر طالبان
در هشتم مارچ امسال، روز جهانی همبستگی زنان، ۹۳۲ روز از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان میگذرد؛ جایی که آنها رژیم «آپارتاید جنسیتی» خود را در آن احیا کردهاند. در افغانستان امروز، زنان از زندگی عمومی حذف و از دسترسی به آموزش، کار و حتی گشتوگذار آزادانه در بیرون از خانه محروم شدهاند. در جهانبینی طالبان، زنان بهعنوان انسانهای دارای کرامت، حقوق و آزادیهای برابر با مردان رسمت ندارند، بلکه بهمثابه اشیایی تلقی میشوند که باید در تصرف مردان و تحت مالکیت و کنترل آنان قرار داشته باشند. در جامعۀ آرمانی طالبانی، زنان نامرئیاند و طالبان از تمامی ابزارها و امکاناتی که در اختیار دارند استفاده میکنند تا این جامعۀ آرمانی را تثبیت کنند: جامعۀ بدون زنان. درواقع، طالبان از اختطاف، بازداشت خودسرانه، شکنجه و سوءاستفاده از زنان بهمنظور برسازی رژیم آپارتاید جنسیتی خود بهره میبرند.
تحت سلطۀ گروه طالبان، افغانستان در ورطۀ فقر و ناامیدی فرو رفته است. میلیونها نفر نان خشکی بر سفرۀ خود ندارند و آمار بالای کودکانی که از سوءتغذیه رنج میبرند، هشداردهنده است. افزایش سرسامآور ازدواجهای مجدد از سوی مردان، ازدواجهای اجباری زنان و خشونت علیه زنان در جامعه بیداد میکند؛ امری که زنان و دختران را در سیاهچالۀ هراسناکی از یأس و درماندگی جمعی افکنده است. علیرغم پیامدهای فاجعهبار سیاستهای طالبان، این گروه بیتفاوت به اعتراضات داخلی و انتقادات بینالمللی، همچنان به اجرای همهجانبۀ طرح خود برای تحکیم جامعۀ تکجنسیتی ادامه میدهند.
در کشوری که گرفتار قحطی و ترس است و آزادیهای ابتدایی در آن آرزویی دورازدسترس به نظر میرسد، مردم در وحشت دایمی از دستگیریهای خودسرانه، شکنجه و اعدام به سر میبرند. با این حال، طالبان و حامیانشان حرف از امنیت و ثبات در افغانستان میزنند، اما این مهم است که بپرسیم امنیت برای چه کسی؛ چه اینکه برای مردم افغانستان، بهویژه برای گروههای اقلیت و حاشیهراندشدگان و نیز نیمی از جمعیت کشور که به دلیل زن بودن در حصر خانگی قرار گرفتهاند، نه امنیتی وجود دارد و نه کرامت و عدالتی.
علیرغم ادعای طالبان مبنی بر مبارزه با فساد، تشکیلات این گروه بهمراتب فاسدتر از حکومت پیشین است. رژیم طالبان، بهخصوص مقامات ارشد این گروه، با منابع و کمکهای بشردوستانهای که برای مردم نیازمند فرستاده میشوند، جیبهای خود و وابستگان خود را پر کردهاند. حتی سیاستهای زنستیزانۀ آنها به ابزاری برای بهرهکشی و اخاذی بدل شده است؛ گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد طالبان برای آزادی زنانی که آنها را به بهانۀ حجاب دستگیر کرده بودند، از خانوادههای آنان پولهای گزافی دریافت کردهاند. جامعۀ بینالمللی باید ادعای «پیشرفت»، «مبارزه با فساد» و هر ادعای دیگر از سوی گروه طالبان را بر اساس تحقیقات مستند، مستقل و تجربههای عینی مردم افغانستان، بهویژه زنان، ارزیابی کند؛ باید به اعمال طالبان نگریست، نه به ادعاهای این گروه. گزارشهای نهادهای داخلی و بینالمللی ثابت کرده است که گروه طالبان مکرر مرتکب دروغگویی شده است. جامعۀ بینالمللی نباید چشم خود را بر جنایاتی که این گروه در افغانستان مرتکب میشود، ببندد، و همچنین نباید به مشروعیت بخشیدن به رژیمی بیندیشد که بر رنج میلیونها انسان استوار شده است؛ این چیزی است که مردم افغانستان، بهویژه زنان، میخواهند.
با وجود مواجهه با خطرات غیرقابلتصور، زنان در افغانستان سکوت نکردهاند؛ آنها از خیابانها تا کنج خانههایشان با شجاعت به مقاومت در برابر سیاستهای ضدزن گروه طالبان پرداختهاند. در مواجهه با سرکوب و خشونت طالبان، زنان راههای خلاقانهای برای مبارزه و مقاومت یافتهاند: از تجمعات مخفی تا مدارس زیرزمینی. آنها از طریق هنر، موسیقی و آموزش صدای خود را بلند کردهاند و از حق خود برای آزادی و برابری دفاع میکنند.
مقاومت قدرتمند زنان در این مقطع سیاه از تاریخ افغانستان الهامبخش مردم تحت ستم آن است. مبارزۀ آنها فقط برای خودشان نیست، بلکه برای نسلهای آینده است؛ برای فردایی که در آن عدالت و برابری حاکم باشد. همانطور که ما بر مقاومت آنها شهادت میدهیم، بیایید در همبستگی با آنها در برابر تروریسم طالبانی بایستیم، صدای آنها را تقویت کنیم و برای پاسخگو کردن گروه طالبان در مورد ارتکاب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در افغانستان از سوی این گروه، تلاش کنیم.
زنان افغانستان در مبارزۀ خود تنها نیستند؛ شجاعت آنها به همۀ ما انگیزه داده که برای جهانی بهتر تلاش کنیم؛ جایی که هر انسانی، صرف نظر از جنسیت، نژاد و عقیدۀ خود، بتواند با کرامت، آزادی و برخوردار از حقوق بشری و شهروندی زندگی کند. تا زمانی که زنان افغانستان به مقاومت ادامه میدهند، امید به یک افغانستان توسعهیافته وجود دارد؛ جامعهای دموکراتیک، آزاد، برابر و از آن همه.