نظامیان زن پیشین‌ در فقر و ترس رها شده‌اند

برفین* 

صنم*، ۲۴ ساله، پس از اتمام صنف دوازدهم مکتب‌، در ماه  حمل ۱۳۹۷‌‌ موفق شد‌ در یکي از بست‌های وزارت داخله به‌حیث کارمند نطامی به کار آغاز کند. او ۱۸ هزار افغانی حقوق داشت که برای تامین مصارف خانوادۀ یازده‌نفری‌‌‌اش غنیمت ‌بود.  

صنم در سه سال دورۀ کاری در این وزارت توانست در بست‌های مختلفی کار‌ و تجربۀ خوبی ‌کسب کند. او می‌گوید، می‌خواست به راه خواهرش، که در راه دفاع از وطن کشته شد، گام بردارد: «هفت سال قبل طالبان خواهرم را کشتند. او یک نظامي با‌تجربه‌ بود‌ که در ترکیه آموزش دیده بود.» بعد از حاکمیت طالبان در افغانستان، صنم مثل صدها زن دیگر خانه‌نشین شد، اما پس از سه ماه ‌بی‌کاری، از ادارۀ استخبارات طالبان تماسی مبنی بر بازگشت به کار دریافت کرد‌‌. صنم ‌می‌گوید، با آنکه در دل ترس کشته شدن و شناسایی شدن داشت، ‌به‌خاطر وضعیت اقتصادی نا‌مناسب خانواده‌اش، دوباره به کار برگشت: «‌با ترس و وحشت به وظیفه رفتم. رئیس‌مان را که با سلاح و محافظانی در چهار طرفش دیدم ‌بسیار ‌ترسیدم. از آن روز ما هر روز با ترس می‌رفتیم سر کار و آنها اصلاً روی زن را نمی‌دید. برخوردشان خیلی جدی بود.»  

این بار به صنم ‌نصف معاش قبلی‌اش، یعنی نُه هزار افغانی، پرداخت می‌شد‌، اما نُه‌ ماه بعد او ‌از کار برکنار شد؛ چیزی که به‌شدت به ‌اقتصاد‌ خانواده‌اش ضربه زد: «قبلاً تقریباً سی ‌زن در یک بخش کار می‌کردیم و حالا احتمالاً‌ پنج زن باقی مانده باشند. آنها هم یا صفاکار‌ند یا در بخش تلاشی زنانه کار می‌کنند‌.» 

بیکاری و وضعیت بد اقتصادي خانواده سبب افسردگی و ناامیدی صنم شده است: «ذهنم ‌آشفته است و دلم گاهی از شدت درد به کفیدن می‌رسد. دو سال است انگار در حال ‌تکه‌تکه شدنم و ‌اصلاً حال‌ خوبی ندارم. بیکاری، فقر‌ و ترس‌ همه ‌بر سرم آوار شده ‌و نمی‌توانم کاری کنم.» 

مریم*، ۲۵ ساله، حدود پنج سال در بخش‌های نظامی کار کرده و در سه سال آخر دورۀ جمهوریت به‌صورت مشخص به‌عنوان افسر کشف استخبارات وزارت دفاع اجرای وظیفه کرده است. پس از به قدرت رسیدن طالبان، بارها با همکارانش به‌منظور استخدام دوباره و نیز دریافت معاش، اعتراض کرده‌اند،‌ اما پاسخی نگرفته‌اند: «چندین بار عریضه کردیم و پیشنهاد دادیم. یک یا دو نفر به نمایندگی از ‌حدود ۱۰۰ یا ۱۵۰ کارمند زن برای سپردن درخواست استخدام و یا تخصیص معاش به ‌وزارت دفاع می‌رفتند‌ تا حداقل کمی معاش بدهند.»  

مریم در وزارت دفاع ۲۱ هزار افغانی معاش می‌گرفت و این‌گونه ‌مصارف خانوادۀ هشت‌نفری خود را تامین می‌کرد. اکنون به دلیل ترس از طالبان ‌پنهانی زند‌‌گی می‌کند: «‌پانزده هزار افغانی از نانوایی قرضدار هستیم. روزی شده دکاندار کچالو وزن کرده و از پلاستیک کشیده که قرض نمی‌دهیم. زمستان با شکم گرسنه خوابیدیم. طالبان می‌گویند ‌‌امنیت ‌ما را می‌گیرند و روزی را خدا بدهد،‌ در حالی که کار را از ما ‌گرفتند‌.» 

بر اساس گزارش‌ها، در سال ۱۴۰۰، قبل از قدرت‌گیری طالبان، حدود چهار هزار کارمند زن در سه ارگان امنیتی وزارت دفاع و ارتش، وزارت داخله، و نیز اداره امنیت ملی کار می‌کردند، اما با آمدن طالبان اکثریت آنها خانه‌نشین شده‌اند ‌یا افغانستان را ترک کرده‌اند و شماری نیز که در افغانستان باقي مانده‌اند، با ترس و شرایط اقتصادی درگیرند. طالبان آنها را دوباره استخدام نکرده‌ است هیچ که جان‌های‌شان نیز در خطر قرار دارند. اکثریت زنان‌ نظامی نان‌آور خانواده‌های خود بودند.  

زینب*، ۳۷ ساله،  با دوازده سال سابقۀ کار در وزارت دفاع‌، می‌گوید که اگر طالبان بر افغانستان مسلط نمی‌شد‌، او اکنون دارای رتبۀ ‌دگرمن‌ ‌بود. او پس از به قدرت رسیدن طالبان، بارها به‌منظور استخدام دوباره، به‌ وزارت دفاع عریضه کرد‌ه است، اما طالبان هر بار به او جواب رد داده‌اند: «گفتیم عفو عمومی اعلان کردید، حالا ما را دوباره به وظیفه بخواهید، ‌‌جواب رد دادند. آخرین بار به من گفتند ما مردها را به‌جای شما گرفتیم؛ به خانم‌ها اصلاً نیاز نداریم.»  

زینب، مادر سه فرزند، ‌از معاش ماهانه‌اش بیشترین بخش از مصارف خانه را تامین می‌کرد.‌ همسر‌ش ‌بی‌سواد است و ‌نگهبانی از یک سرای را بر عهده دارد، ولی درآمدش برای تامین مخارج زندگی‌ کافی نیست: «هفته‌ها و ‌ماه‌ها ‌نمی‌توانیم گوشت و میوه بخریم. کرایۀ خانۀ دواتاقۀ ما سه هزار افغانی است‌‌ که ‌مانند یک تهکوی است. به‌سختی با درآمد ناچیز همسرم گذاره می‌کنیم.»  

زینب  وقتی به مکاتب خصوصی هم درخواست کار داده است، به ‌دلیل سابقۀ‌ نظامی‌اش ‌استخدام نشده است؛ مسئولان مکاتب از واکنش طالبان در این مورد ‌می‌ترسیده‌اند. اکنون شرایط اقتصادی زینب و خانواده‌اش بدتر از شرایط اجتماعی او است. فقر باعث شده که نتواند برای خود و خانواده‌اش غذای مناسب آماده کند: «‌ماه‌هاست گوشت و میوه نخریده‌ایم. فقط تکه‌نانی پیدا می‌کنیم که شکم‌مان را سیر کند.»  

یادداشت: 

– برفین، نام مستعار خبرنگاری در افغانستان است.  

– به‌منظور حفظ امنیت افراد، در این گزارش از نام‌های مستعار استفاده شده است‌. 

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Email
Print

مرتبط

Open chat
پیامی دارید؟
سلام
می‌خواهید پیامی را با ما شریک بسازید؟