‌زلزلۀ هرات؛ در نبود دولتی مشروع و کارآمد، همۀ ما مسئولیم

پیمان آرمان* 

پس از زلزلۀ مرگبار هرات، با بیش از دو هزار قربانی‌، سه زلزله پی‌هم دیگر روز چهارشنبه، ١٩ میزان‌، این‌ منطقه را لرزاند. طبق آمار مسئولان محلی، زلزلۀ بامداد روز چهار‌شنبه دست‌کم یک کشته و ۱۵۳ زخمی برجای گذاشت. به‌رغم آمار سرسام‌آور قربانیان زلزله‌، با گذشت ‌روزها از آن، سران طالبان نه‌تنها ‌کاری برای پاسخگویی به نیازهای بازماندگان‌ و آسیب‌دیدگان انجام ندادند، بلکه با قوانین سختگیرانۀ خود ‌مردم ‌‌منطقه‌ ‌را با مشکلات جدی‌تری مواجه کردند. 

فاجعۀ طبیعی، خشم طبیعت و عصیان طبیعت‌‌ عنوان‌هایی‌ است ‌که معمولاً بر رویدادهایی چون: سیلاب، زلزله، رانش زمین و غیره ‌می‌نهیم. این عنوان‌ها از سویی مستند به واقعیت‌ و از سوی دیگر، غلط‌انداز و مسئولیت‌زدایند. مستند به واقعیت‌اند از آن‌رو که طبیعی‌اند و نتیجۀ فعل‌وانفعالات نیروها و عنصرهای نهفته در دل طبیعت‌اند و ارادۀ انسانی در پدیدآوردن آن‌ها نقشی مستقیم ندارد. غلط‌انداز و مسئولیت‌زدایند از آن‌رو که آدم‌ها با گذاشتن چنین عنوان‌هایی بر چنین پدیده‌هایی، می‌خواهند از پذیرش مسئولیت خود در پیش‌بینی، مدیریت و بهسازی محیط و عنصرهای پنهان یا برخاسته از طبیعت و محیط زیستِ خود سر باز‌زنند. 

واقعیت آن است که بشر رشد و پیشرفت خود را مدیون طبیعت است و ارادۀ تصرف‌گر او در تعامل و تقابل و تضاد با نیروهای طبیعت، همواره کوشیده است‌ از آن‌ها بیاموزد، ‌مهارشان کند و به خدمت خود درآورد. تمدن و مدنیت، برآیند چنین رویارویی‌ها، تصرف‌ها، مدیریت و استخدام‌ است. این درست است که ‌طبیعت در نهاد خود نیروهای ویرانگر بسیاری دارد؛ اما همین نیروها اگر به‌درستی مدیریت شود، می‌تواند زندگی‌ساز و مدنیت‌زا باشد. هرچه بشر بر طبیعت و نیروهای آن غلبۀ بیشتری یافته است، به همان پیمانه از رشد و توسعه و رفاه بیشتری برخوردار شده است، صد البته که پیامدهای ویرانگری نیز برای محیط زیست جمعی داشته است که آن هم تنها با دانش و خرد انسانی قابل‌کنترل و ‌مدیریت است. تفاوت جامعه‌ها در ‌تاریخ زیست بشر بر کرۀ زمین، برآیند چه‌گونگی رویارویی و تعامل آن‌ها با محیط طبیعی و ظرفیت‌های سازندۀ موجود در محیط‌زیست‌شان بوده است. آنچه هستی می‌یابد، چه نتیجۀ ارادۀ انسانی باشد یا نباشد؛ اما نمی‌تواند از حوزۀ فهم نسبی و مدیریت متناسب خردِ آدمی بیرون باشد. آدمی می‌تواند، با فهم قواعد، علت‌ها و دلیل‌های رویدادها و پدیده‌ها، ‌امور را بشناسد، پیش‌بینی، مدیریت و بهسازی کند. سیلاب، رانش زمین، زلزله، گردبادها و توفان‌ها ‌پدیده‌های طبیعی‌اند؛ اما رویارویی جامعه‌های مختلف با این امور به‌لحاظ علمی و فنی کاملاً متفاوت است و همین‌ تفاوت، تفاوت در میزان رشد و توسعه‌یافتگی آن‌ها را آشکار می‌کند. در کشورهایی که پدیده‌های طبیعی می‌تواند بیشترین آسیب‌ها را به جامعه و مردم وارد آورد، بیشترین فاصله را از جامعه‌های رشدیافتۀ‌ دانش‌پرور و خردبنیاد دارند. الگوی برخورد مدیران جامعه‌ها با چنین اموری‌‌ نشان می‌دهد که آنان در چه سطحی از توسعۀ علمی، فنی، مدیریتی و رشد و توسعۀ انسانی و اجتماعی قرار‌ دارند. 

به همین‌جهت است که حادثه‌ها و پدیده‌های طبیعی در کشور ما چنین بی‌رحمانه، مرگ‌آفرین و قهار ظاهر می‌شوند. بسیاری از این حادثه‌ها قابل پیش‌بینی و مدیریت‌اند؛ ما نه از چنان سطحی از توانایی تخصصی برای شناخت محیط طبیعی خود برخورداریم که طبیعت و ظرفیت‌های آن را بشناسیم و تغییرات جاری در آن را پیش‌بینی کنیم، و نه دارای توانایی‌های مدیریتی و ظرفیت‌های حمایتی لازمیم که پس از رویدادها،‌ بتوانیم وضعیت‌ها را به‌درستی مدیریت و آسیب‌های رسیده به مردم را جبران کنیم و به نیازهای آنها پاسخ‌های درخور دهیم. 

اکنون اما عقب‌ماندگی عمومی کشور از سویی و ناکارآمدی ادارات ناکارآمد و مسئولان عقب‌مانده و انحصاگرای طالبان‌‌ از سوی دیگر سبب می‌شود که بر دامنۀ ویرانگری و آسیب‌‌های رخ‌دادهایی مانند زلزلۀ هرات افزوده شود، چنانکه بر اساس گزارش‌ها، پس از گذشت روزها ‌از این رویداد مرگبار، مقام‌های ‌طالبان ‌تاکنون به‌منظور رسیدگی به نیازهای آسیب‌دیدگان و بازماندگان هیچ کاری انجام نداده‌اند‌. همچنین، افزون بر فرهنگ عمومی محافظه‌کار ‌و مناسبات اجتماعی مردسالار‌‌، سیاست‌های زن‌ستیز و زن‌زدای طالبان مبنی بر خانه‌نشین‌سازی اجباری زنان ‌سبب شد که بر اساس گزارش‌ یونیسف، بیش از ۹۰ درصد از قربانیان این زلزله زنان و ‌کودکان باشند.  

توانایی بشر معاصر در همۀ زمینه‌ها، برخاسته از دانایی او است. دانایی و تخصص، فراهم‌آورندۀ جامعه‌های رشد و توسعه‌یافته است. آرامش و رفاه، دست‌یافتنی است و زندگی سرشار از رفاه و برخورداری، ساخته‌شده نیست؛ ساخته‌شدنی است. 

این رویدادها چنان‌که طبیعی‌اند، تکرار آن‌ها نیز طبیعی‌اند و مهم‌تر این است که ما به این پدیده‌ها ‌چه‌گونه می‌بینیم و از این‌همه، چه‌چیزهایی می‌آموزیم و برآیندها و آموزه‌های این‌همه برای ما چه‌چیزهایی‌اند و اندوخته‌های ما از این‌همه برای مدیریت بهتر امور موجود و جاری در محیط زیست‌مان به چه میزانی است. چه‌گونه می‌شود با طبیعت تعامل‌ و در آن تصرف کرد؛ چنان‌که ‌هم زیبایی‌ها و ظرفیت‌های زندگی‌آفرین طبیعت ارتقا یابد، هم انسان در دامن آن آرامش و قرار داشته باشد؟ 

‌با طبیعی‌خواندن این پدیده‌ها نباید صورت مسئله را پاک کرد و از ادای مسئولیت در برابر آسیب‌دیدگان و قربانیان آن‌ها رو‌ ‌گردانند و وظایف اخلاقی و انسانی خود را فراموش ‌کرد؛ اکنون که دولت مشروع و کارآمدی وجود ندارد، تک‌تک ما ‌‌مسئولیت‌ داریم که ‌با اطلاع‌رسانی گسترده و دقیق، نیز همبستگی و نیازشناسی به وضعیت و نیازهای مردم رسیدگی کنیم. بازسازی ویرانه‌ها و جبران آسیب‌های وارد‌شده بر مردم در این منطقه‌ها، وظیفۀ دولتی مشروع، مسئول و کارآمد و نهادهای تابع آن است، اکنون که، شوربختانه، در بی‌دولتی به سر می‌بریم، مسئولیت ما چند برابر شده است. به یاد باید داشت که زمستان نیز در پیش است. در چنین مواقعی است که ارزش‌های انسانی و ظرفیت‌های اخلاقی و اجتماعی مردم یک کشور برای همگرایی و همنوایی خود را بیشتر نشان می‌دهد. 

در پایان باید گفت که مطالعۀ علمی و بررسی همه‌جانبۀ محیط زیست و کشف و شناخت ویژگی‌ها و ظرفیت‌های آب‌و‌هوایی و علت‌های تغییرات طبیعی این مرزبوم، در نبود دولت و حکومت، مؤسسات تحقیقی و سازمان‌های خیریۀ مردم‌نهاد را در پیش‌بینی و، از این رهگذر، پیشگیری از این رویدادها و مدیریت امور و چاره‌جویی‌های لازم یاری خواهد رساند.  

*‌ پیمان آرمان، نام مستعار یک نویسنده و فعال حقوق بشر است.  ‌ 

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Email
Print

مرتبط

Open chat
پیامی دارید؟
سلام
می‌خواهید پیامی را با ما شریک بسازید؟