featured image

مکاتبات میان زن‌تایمز و ظریفه غفاری

اشاره: زن‌تایمز برای مصاحبه با خانم ظریفه غفاری، به‌منظور تکمیل تحقیق راستی‌آزمای خود با عنوان «ظریفه غفاری واقعی کیست؟»، تماس گرفت. با موافقت خانم غفاری با ارائۀ پاسخ‌های کتبی به پرسش‌های زن‌تایمز‌، این رسانه فهرستی از پرسش‌ها را برای او فرستاد. در پاسخ، کلی فالکونر، بنیانگذار آژانس ادبی آسیا، که نمایندۀ خانم غفاری است، پاسخ مفصل او را به زن‌تایمز ایمیل کرد، با این توضیح و تأکید‌: «توجه داشته باشید که او به شرطی به پرسش‌های شما پاسخ داده است که شما پرسش‌ها و پاسخ‌ها را باهم در وبسایت‌تان منتشر کنید. هیچ چیزی از پاسخ‌های او نباید تغییر کند یا برای نشر ویرایش شود.»‌  

خانم غفاری همچنین نوشت که من «به پرسش‌های شما در زیر پاسخ داده‌ام و امیدوارم که هیچ‌یک از پرسش‌ها و همچنین پاسخ‌ها تغییر نکند و از شما می‌خواهم که هم پرسش‌ها را، که با من در میان گذاشته‌اید، و هم پاسخ‌های ارائه‌شده توسط من را، بدون یک کلمه تغییر، منتشر کنید.» 

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

زن‌تایمز به خانم غفاری و خانم فالکونر اطمینان داد که، ضمن استفاده از قسمت‌های ویرایش‌شدۀ پاسخ‌های طولانی خانم غفاری در مقالۀ تحقیقی خود، به درخواست خانم غفاری نیز احترام گذارد و نسخۀ کامل پرسش‌های زن‌تایمز و پاسخ‌های خانم غفاری را باهم منتشر ‌کند.  

در ادامه مکاتبات میان زن‌تایمز و خانم غفاری و پرسش‌ها و پاسخ‌ها، با درنظرداشت درخواست خانم غفاری، تقدیم خوانندگان گرامی زن‌تایمز می‌شود. 

یادداشت: ایمیلی که در تاریخ ۱۹ جون ۲۰۲۳ توسط زهرا نادر، مدیرمسئول زن‌تایمز، برای ظریفه غفاری فرستاده شده بود، در زیر آمده است. زن‌تایمز بعداً‌ با تمدید یک‌روزۀ مهلت موافقت کرد و خانم غفاری در ۲۲ جون ۲۰۲۳ پاسخ داد. پاسخ‌ها ‌با رنگ سبز مشخص شده است. 

خانم غفاری گرامی، 

من زهرا نادر، مدیرمسئول زن‌تایمز، ‌رسانه‌ای تحت رهبری زنان افغانستان در تبعید هستم. 

طی دو ماه گذشته، من و تیمم داستان زندگی شما را بررسی [تحقیق] کرده‌ایم. با بررسی مصاحبه‌های منتشر‌شدۀ شما در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی، کتاب خاطرات شما، برنامه نتفلیکس با عنوان «در دستان او»، مستند ARTE، و همچنین راستی‌آزمایی در افغانستان و هند، به تضادها و تناقضات زیادی دربارۀ داستان زندگی شما، ادعای شما در مورد تجربۀ کاری و دستاوردهای شما به‌عنوان شهردار برخورده‌ایم. نه‌تنها در این منابع تضادهایی وجود دارد، بلکه در جریان تحقیقات ما تناقضات دیگری نیز پیدا کردیم. 

همچنین فکر می‌کنم شما در جریان تحقیقات ما، با یکی از همکاران من تماس گرفته‌اید و از ما خواسته‌اید که با همکاران سابق شما، به دلیل وضعیت امنیتی آنها، صحبت نکنیم. 

مایلیم نظرات و پاسخ‌های شما را قبل از مهلت، پایان روز ۲۱ جون داشته باشیم. 

پاسخ ‌ظریفه غفاری به ایمیل زهرا نادر: 

زهرا جان عزیز، 

من می‌خواهم از کار ارزشمندی که رسانۀ شما برای افغان‌ها، به‌ویژه زنان انجام می‌دهد، تشکر کنم. با توجه به چالش‌های کنونی که زنان در افغانستان با آن روبه‌رو هستند، تلاش‌های شما و تیم شما و استفاده از منابع ارزشمند شما برای تحقیق در مورد من، به‌عنوان یک فعال زن، جالب به‌نظر می‌رسد. 

من به‌عنوان زنی که در یک محیط ایده‌آل به دنیا نیامده یا بزرگ نشده‌ام، در زندگی با چالش‌ها و موانعی روبه‌رو بوده‌ام. در نتیجه، ممکن است برخی از چیزهایی که شما می‌گویید ‌«تناقضات» در داستان زندگی من وجود داشته دارد. با وجود این‌، به پرسش‌های شما در زیر پاسخ داده‌ام و امیدوارم که هیچ‌یک از پرسش‌ها و همچنین پاسخ‌ها تغییر نکند و از شما می‌خواهم که هم پرسش‌ها را، که با من در میان گذاشته‌اید، و هم پاسخ‌های ارائه‌شده توسط من را، بدون یک کلمه تغییر، منتشر کنید. در غیر این صورت، حقوق خود را طبق قوانین می‌دانم. 

یادداشت: تیم شما با کسی تماس گرفته است که هرگز همکار من نبوده و همچنین هیچ رابطۀ رسمی با من نداشته است. به‌ندرت مردم از ارتباط او با من خبر دارند، بنابراین، خود این شخص‌ می‌ترسید و می‌خواست من با تیم شما تماس بگیرم، چون خیلی مشکوک به‌نظر می‌رسید. 

تشکر. 

پرسشهای زهرا نادر و پاسخهای ظریفه غفاری: 

زن‌تایمز: ۱. آیا می‌توانید محل تولد خود را تأیید کنید؟ ما حداقل سه محل تولد مرتبط با شما را از خاطرات و مصاحبه‌های شما پیدا کرده‌ایم. 

غفاری: من در کابل به دنیا آمدم. اما مانند بسیاری از خانواده‌های دیگر، که از ولایات به کابل آمده‌اند و بین کابل و ولایت زندگی می‌کنند، در تذکره‌ام زادگاهم قریۀ دوران‌خیل ولسوالی چَک ولایت وردک ذکر شده است. 

زن‌تایمز: ۲. الف) دو تاریخ تولد برای شما گزارش شده است: ۱۹۹۲ و ۱۹۹۴. کدام تاریخ تولد صحیح است؟ 

من درک می‌کنم که وضعیت اسناد تولد در افغانستان برای کسانی که در رسانه‌های خارجی هستند دشوار است. اما به‌عنوان یک رسانه، که برای افغانستان کار می‌کند، باید بدانید که برای شهروندان افغانستان که در دهۀ ۱۹۹۰ متولد شده‌اند، غیرمعمول نیست که اسناد تولد نداشته باشند. حتی میم‌هایی در رسانه‌های اجتماعی در مورد تعداد زیادی از افغان‌هایی که تاریخ تولدشان اول جنوری‌اند، نشر می‌شود به دلیل نامشخص بودن تاریخ تولد آنها. در حالی که از کنجکاوی شما در مورد سال تولدم قدردانی می‌کنم، قبلاً سنم را در مصاحبه‌هایم به اشتراک گذاشته‌ام. با این حال، می‌توانم دوباره توضیح دهم. همان‌طور که ادعا کردید، کتاب من را خوانده‌اید، شاید بدانید که پدر و مادرم در سال ۱۳۷۱ ازدواج نکرده بودند، بنابراین من نمی‌توانستم در آن سال به دنیا بیایم. تاریخ تولد واقعی من ۱۳۷۳/۰۴/۰۷ هجری معادل ۹۴/۰۹/۲۵ می‌باشد. من در سال ۱۳۸۸ از مکتب فارغ‌التحصیل شدم، اما متأسفانه در آن سن اجازۀ شرکت درامتحان ورودی دانشگاه را نداشتم. در نتیجه، مجبور شدم که یک تذکره بگیرم که در آن سنم دو سال بزرگتر از سن واقعی‌ام ذکر شده است. 

زن‌تایمز ۲: ب) شما در اجلاس جینوا در اپریل ۲۰۲۲ گفتید: «من در ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۴ به دنیا آمدم، اما با توجه به قانون و طرزالعمل تحصیلات افغانستان، برای شرکت در آزمون دانشگاه باید ۱۷ ساله باشی. من ۱۵ ‌ساله بودم که از [لیسه] فارغ‌التحصیل شدم و باید تذکره می‌داشتم… در کشورهایی مانند افغانستان برای داشتن شناسنامه نیازی به کارت تولد ندارید، می‌توانید یک تاریخ تولد بگویید. پس من این کار را کردم و زمانی که [به‌عنوان شهردار] منصوب شدم، ۲۴‌ساله بودم.» یکی از مقامات سابق، که مسئول امتحانات ورودی دانشگاه‌ها در وزارت تحصیلات عالی بود، به زن‌تایمز گفته است که برای شرکت‌کنندگان در این آزمون، محدودیت سنی وجود ندارد. تنها شرط این است که از لیسه فارغ‌التحصیل شده باشید. آیا می‌توانید در این‌باره نظر بدهید؟ 

غفاری: در رابطه‌به سؤال شما، من قبلاً هرگونه تصور غلط در مورد سن و سال و تاریخ تولد خود را روشن کرده‌ام. زمانی که قصد شرکت در آزمون ورودی دانشگاه را داشتم، به من اطلاع دادند که به دلیل سنم نمی‌توانم شرکت کنم. برای اینکه خیلی مصمم بودم که شانس واجد شرایط بودنم را افزایش دهم، تصمیم گرفتم سنم را روی شناسنامه‌ام تنظیم کنم. دربارۀ تغییرات اخیر در مقررات امتحان کانکور در افغانستان، من هیچگونه اطلاعات ندارم. علاوه بر این، من هیچ نظری در مورد بیانیۀ مسئول تحصیلات عالی ناشناسی، که شما به آن اشاره می‌کنید، ندارم.  

زن‌تایمز: ۳. شما مکتب خود را در کابل یا در ولایت پکتیا به پایان رسانده‌اید؟ ما از شما هر دو را شنیده‌ایم. ممکن است توضیح بدهید کدام دقیق است؟ 

غفاری: همانطور که قبلاً در پاسخ به ایمیل شما گفتم، من نیز مانند بسیاری از دختران دیگر در افغانستان، به دلیل شرایط خانوادگی، فرصت تحصیل در یک محیط ایده‌آل یا مکتب را نداشتم. در عوض، من با شرایطم ساختم و ۱۲ سال تحصیل در مکتب را تنها در هشت سال تحصیلی به پایان رساندم. من در سال ۲۰۰۱  مکتب را در کابل در مکتب نسوان شهر از صنف چهارم شروع کردم و تا ماه اول صنف هفتم ادامه دادم، اما چون پدرم در پکتیا کار گرفت، صنوف ۷، ۸، ۹، ۱۰ را امتحان دادم و ۱۱، ۱۲ را در گردیز پکتیا تکمیل کردم. 

زن‌تایمز: ۴. شما بعد از قبولی در امتحان ورودی دانشگاه، در دانشگاه خوست پذیرفته شدید یا در دانشگاه کابل؟ در جریان بررسی دریافتیم که معلومات منتشر‌شده راجع‌به شما هر دو را نشان می‌دهد. ممکن است توضیح بدهید کدام‌یک دقیق است؟ 

غفاری: من می خواهم روشن کنم که داستان های نادرست و سوء تفاهم های زیادی در مورد من نشر می شوند. اما، مهم است که توجه داشت که هیچ یک از این داستان ها مورد تایید من، خانواده یا دوستان نزدیکم نیستند. من در دانشگاه خوست پذیرفته شده بودم، به همین دلیل نتوانستم در آن شرکت کنم و در آنجا ادامه تحصیل بدهم. 

زن‌تایمز: ۵. آیا می‌توانید جدول زمانی تحصیل خود را در هند تأیید کنید؟ و تأیید کنید که در کدام کالج‌ و دانشگاه تحصیل کرده‌اید و چه زمانی فارغ‌التحصیل شده‌اید؟ آیا می‌توانید یک کاپی از سند لیسانس و ماستری خود را در اقتصاد به اشتراک بگذارید؟ (ما نتوانستیم تأیید کنیم که شما از دانشگاه پنجاب از هر دو سطح  فارغ‌التحصیل شده‌اید.) 

غفاری: بر اساس مادۀ (۷) و (۸) قانون کارمندان خدمات ملکی جمهوری اسلامی افغانستان، داشتن سند لیسانس یا ماستری برای هر کاندید شهرداری در یک رشته مربوطه از یک دانشگاه معتبر الزامی است. من این شرط را با اخذ سند تحصیلات عالی از دانشگاه هند تکمیل کرده‌ام. اما به نظر می رسد که هدف سؤالات شما بی اعتبار کردن دستاوردهای یک زن در افغانستان است که شجاعانه برای حقوق زنان در جامعه‌ای مردانه مبارزه کرده است. اگر قصد شما این است، من  فکر نمی‌کنم که به اشتراک گذاشتن اسناد تحصیلی کمک کند. 

زن‌تایمز: ۶. ما مصاحبه‌ای از سال ۲۰۱۳ پیدا کردیم که در آن اظهار داشتید که در حال حاضر دانشجوی علوم سیاسی در هند هستید. آیا شما علوم سیاسی خوانده‌اید یا اقتصاد؟ 

غفاری: در نظام آموزشی هند، ما باید رشته‌ها را انتخاب می‌کردیم. در جریان تحصیل در مقطع لیسانس، علوم سیاسی را نیز در برنامۀ درسی خود انتخاب کردم، زیرا به آن علاقه داشتم. اما‌ در نهایت به اقتصاد تغییر رشته دادم که بخشی از برنامۀ درسی دانشگاهی من نیز بود. 

زن‌تایمز: ۷. آیا سازمان شما، معاونت و پیشرفت زنان افغان (APAW)، هنوز در افغانستان فعال است؟ وقتی با همکار و مامای‌تان آقای عثمانی تماس گرفتیم، ایشان گفتند فعال نیست و علی‌رغم اینکه قول داده بود اطلاعات بیشتری را به اشتراک بگذارد تا بتوانیم فعالیت‌های گذشتۀ انجوی شما را بررسی کنیم، به تماس‌های ما پاسخ ندادند. 

غفاری: به دلیل شرایط خطرناک کار در افغانستان و نگرانی‌های امنیتی برای همکارانم، من باید معلوماتی را که در مورد کار APAW به اشتراک می‌گذارم محدود کنم و همین‌طور از شما نیز تقاضا دارم لطفاً با ذکر نام و هویت همکاران من آنها را در معرض خطر قرار ندهید. اما‌ من می‌توانم تأیید کنم که آقای عثمانی فقط مسئول روابط محلی در یک مرکز آموزشی و حرفه‌ای در ناحیۀ دوازدهم، ارزان‌قیمت، کابل بود. او مسئولیت‌های دیگر در قبال انجو ندارد.  

به‌خاطر ممنوعیت کار زنان از سوی طالبان ‌و اخطارهای مکرر آنها مجبور شدیم مرکز آموزشی و حرفه‌ای زنان را ببندیم. اما جهت حفظ امنیت همکاران و ذینفعان خود تدبیری اندیشیدیم و کار را از این مرکز به منازل شخصی در مناطق دوردست انتقال دادیم.‌ بسته شدن یک مرکز به معنای تعطیلی انجو نیست. سازمان APAW از سال ۲۰۱۴ به‌طور قانونی در افغانستان ثبت شده است و کلیه مالیات آن نیز پرداخته شده است. اما زمانی که طالبان محدودیت‌ها را بر کار زنان در انجوها اعلان کردند، به ما اطلاع داده شد که رئیس انجو باید یک مرد باشد تا آنها به ما ترخیص مالیاتی بدهند. من از انتصاب رئیس سرپرست مرد امتناع کردم که منجر تعویق افتادن برخی از کارها شد. با وجود این‌، شخص خودم همچنان به حمایت مالی از سازمان ادامه می‌دهم، و ما به تعداد مشخصی از زنان و افراد نیازمند، به‌ویژه بیوه‌ها، به‌صورت ماهانه کمک می‌کنیم. شایان ذکر است که ما هیچ‌ کمک مالی یا حامی پولی نداریم، طوری که شما دارید یا کسانی دیگر ممکن داشته باشند.  

زن‌تایمز: ۸. شما در خاطرات خود توضیح می‌دهید که چگونه در سال ۲۰۱۸ از دست گروهی از «مردان خشمگین» فرار کردید، برخی از آنها «بنرهایی با عکس من و بشیر حمل می کردند که در زمان نامزدی ما گرفته شده بود، دور آن را با خط سرخ حلقه کرده بودند و خطی سرخی روی صورت ما کشیده بودند.» اما‌ ۱۳ صفحه قبل، شما نوشته‌اید که نامزدی خود را در مارچ ۲۰۲۰ تجلیل کردید، یعنی دو سال بعد از آن که آن مردان «خشمگین» بنر‌هایی را ‌که عکس‌های نامزدی شما را نشان می‌داد حمل می‌کردند. آیا می‌توانید این تناقض را توضیح بدهید؟ 

غفاری: شما در ابتدای مصاحبه گفتید که کتاب من را خوانده‌اید و تیم‌تان دربارۀ من دو ماه تحقیق کرده است. اما‌ من از این سؤال شما متحیر شدم که دو حادثۀ نامرتبط را با هم ربط می‌دهید. شما فرضاً به‌عنوان یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای از حقوق زنان افغان دفاع می‌کنید، من از شما و تیم شما انتظار بهتری داشتم. با خواندن این سوال، به نظر می رسد که تحقیقات شما در مورد من توسط همان افرادی که به من حمله کرده بودند و در موردم نفرت‌پراگنی می‌کنند، حمایت می شود. آنقدر نفرت نسبت‌به من وجود دارد که بحث به سطح زندگی شخصی من و در مورد تاریخ نامزدی یا ازدواج من با کسی رسیده است. برای من محققین شما و کسانی که به من حمله کردند عین اشخاصی هستند که کشور را ویران کردند، مکاتب دخترانه را ممنوع کردند، تلاش های مشترک ما (من و شما) برای یک افغانستان زیبا را نابود کردند. به هر حال، این دو رویدادهای جداگانه هستند، یکی در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۸ و دوم در سپتامبر ۲۰۲۰، زمانی که من ۱۷ بست رسمی شهرداری را به اعلان گذاشتم، در آن زمان من و شریک زندگی‌ام نامزد بودیم. 

یک پست فیسبوک در مورد حملۀ اوباشان در سال ۲۰۱۸ را اینجا می‌گذارم: https://fb.watch/lhzzLfB47d  

لینک و عکس مربوط ‌به سال ۲۰۲۰: اعلان-۱۷-gست-۵-و-۶-شارواd-م_دان-شZر/https://gdm.gov.af/dr 

زن‌تایمز: ۹. سؤالی در مورد پیغله اف.‌ام: چه زمانی راه‌اندازی شد؟ ما نقل‌قول‌هایی از شما داریم که یک بار می‌گویید سال ۲۰۱۴ و بار دیگر می‌گویید سال ۲۰۱۶ آغاز شده است. آیا می‌توانید تأیید کنید که کدام‌یک دقیق است؟ و آیا فقط در ولایت وردک فعال بوده یا درسایر ولایات نیز فعال بوده است؟ 

غفاری: رادیو پیغله اف ام در ماه جولای ۲۰۱۶ در میدان شهر مرکز ولایت وردک پخش خود را آغاز کرد. با دو آنتن فعالیت می کند یکی در میدان شهر و دیگری در کوه های دشت توپ. این ایستگاه می تواند مناطقی در وردک، لوگر، غزنی و پغمان در کابل را پوشش دهد.  

زن‌تایمز: ۱۰. شما در خاطرات خود عنوان کرده‌اید که با راه‌اندازی پیغله در سال ۲۰۱۶ «صدای من اولین صدای زن بود که از رادیو در ولایت وردک پخش می‌شد.» خبرنگاران در میدان‌شهر به ما گفتند که زنان خبرنگار حداقل از ۲۰۱۱ به بعد با رادیو در این شهر همکاری می‌کردند و صدای آنها از رادیو پخش می‌شده است. ممکن است در این مورد نظر بدهید؟ 

غفاری: اگر احساس می‌کنید که پاسخ به این سؤال ضروری است، می‌توانم پاسخی ارائه کنم: زمانی که ایستگاه رادیویی پیغله اف ام را راه اندازی کردیم، در این ولایت بی‌نظیر بود، زیرا منحصرا صدای زنان را پخش می کرد. یک زن صاحب رادیو بود و تیم ما متشکل از ۴ مجری زن بود، از جمله خودم به عنوان بنیانگذار، که برنامه ها را ضبط می‌کردم و مصاحبه‌های اساسی را انجام می‌دادم. به یاد دارم که قبل از ایستگاه رادیویی پیغله اف ام، فقط یک زن در تیم مدیریت رادیو و تلویزیون أفغانستان در میدان شهر عضو بود و هیچ صدای زنانه از میدان شهر پخش نشده بود.»

زن‌تایمز: ۱۱. ما متوجه شدیم که در جون ۲۰۲۳، شما در پست روی صفحۀ لینکدین خود نوشته‌اید: «ما همراه با ویرجین یونیت و ریچارد برانسون، فعالانه در حال گردآوری پول برای پیغله اف ام، یک ایستگاه رادیویی مستقر در وردک، که برای ولایات وردک، لوگر، کابل و غزنی در افغانستان، پخش دارد، هستیم.» اما‌ چندین منبع از ولایت وردک به زن‌تایمز گفتند که این رادیو دیگر فعال نیست. ممکن است لطفاً در این مورد نظر بدهید؟ از این پول‌ها چگونه استفاده می‌شود؟ 

غفاری: از زمان سقوط وردک به دست طالبان در سال ۲۰۲۱، ما برای چند ماه تلاش کردیم که رادیو ادامه پیدا کند. اما، با توجه به شرایط مالی و مقررات طالبان، ما نتوانستیم رادیو را فعال نگه داریم، بنابراین متأسفانه ایستگاه را بستیم. حالا جمع آوری کمک مالی به تازگی شروع شده تا بتوانیم مجددا ایستگاه را روی پایش ایستاد کنیم و پول جمع آوری شده هنوز باید استفاده شود. 

زن‌تایمز: ۱۲. شما در خاطرات خود مدعی هستید که در راه مکتب از دو بمب‌گذاری جان سالم به‌در برده‌اید. اما در مصاحبۀ خود با زنان در تکنالوژی در سپتامبر ۲۰۲۱ گفتید که در راه رفتن به مکتب «بیش از سه بار شدیداً زخمی شدید.» در جون ۲۰۲۲، شما به مخاطبان تدیکس (TEDx) گفتید که شما از چهار‌ جراحت بر اثر حملات در راه مکتب جان سالم به‌در بردید. آیا می‌توانید تأیید کنید که کدام‌یک دقیق است؟ 

غفاری: در کشوری مانند افغانستان که از زمان مجاهدین تاکنون ده‌ها دانش‌آموز و غیرنظامی به‌طور مرتب در حملات کشته می‌شوند و زخم‌های جنگ را همه به دوش می‌کشند، جالب است که فقط یک جراحت ناشی از حملات در راه مکتب به این میزان توجه شما را جلب می‌کند. دقیقاً، وقتی صحبت از بمب‌گذاری‌ها می‌شود، من در راه مکتب دو بار به‌شدت مجروح شدم. یکی همان حمله‌ای بود که حکیم تنی‌وال، والی پکتیا در سال ۲۰۰۶ در آن کشته شد و دومی نیز در راه مکتب بودم که رخ داد و به‌شدت زخمی شدم. هنگام رفتن به مکتب، مجبور بودم از تمام این ساختمان‌ها و ادارات دولتی مانند مهمانخانۀ پولیس، دفتر والی و بسیاری دیگر عبور کنم. اما من به‌عنوان یک شهروند محلی یک شهر که در آن چالش‌های امنیتی وجود داشته است، دو یا سه بار دیگر نیز در چنین حوادثی گرفتار شده‌ام، اما به مرحمت خدا صدمۀ سختی ندیدم و آن را هم ثبت نکردم. 

زن‌تایمز: ۱۳. شما در خاطرات‌تان نوشته‌اید که تنها زنی بودید که برای شهرداری میدان‌شهر نامزد شدید. اما‌ منابع به ما گفتند که حداقل یک زن دیگر با شما رقابت کرده است. می‌شود لطفاً در این مورد نظر بدهید؟ 

غفاری: نمی‌توانم به‌خاطر بیاورم که آیا غیر از من، نامزدهای زن دیگری نیز برای این سمت در نظر گرفته شده‌ بودند یا خیر. اگر وجود داشتند و من از وجود آنها مطلع نبودم، نمی‌توانم اطلاعاتی در مورد آنها ارائه کنم. اگر شما نامی دارید آن را ذکر کنید. 

زن‌تایمز: ۱۴. الف) برخی از رسانه‌های افغانستان، که پس از اعلام انتخاب شما به عنوان شهردار با شما مصاحبه کرده‌اند، گفتند که شما یکی از دو زن نامزدِ شهرداری در میان ۱۳۰ متقاضی هستید. به ما گفتند که این معلومات را شما در اختیار آنها قرار دادید. اما شما در سپتامبر ۲۰۲۱ به زنان در تکنالوژی  گفتید: «من با ۱۳۸ نفر دیگر در امتحان شرکت کردم. همۀ آنها مرد بودند و من بالاترین نمره را گرفتم» لطفاً در مورد عدم تطابق بین این دو بیانیه، در مورد اینکه آیا شما تنها زن بودید یا یکی از دو زن نامزد مقام شهرداری، نظر بدهید؟ 

غفاری: فکر کنم به این سؤال جواب دادم. 

زن‌تایمز: ۱۴. ب) در خاطرات خود در مورد امتحان شهرداری نوشته‌اید «بلندترین نمره را در امتحان و مصاحبه کسب کردم.»‌ دو نامزد دیگر داستان متفاوتی را بیان می‌کنند و می‌گویند که شما فقط «با دریافت ۵ امتیاز اضافی به‌خاطر جنسیت خود» در آزمون کامیاب شدید. ممکن است در این مورد نظر بدهید؟ 

غفاری: من با مشخصات سیستم نمره‌دهی یا توضیحات آن آشنا نیستم. اما، طبق قانون، فردی که بالاترین نمره را به‌دست بیاورد حکم رئیس جمهور برای تصدی این سمت را دریافت می‌کند. چنانکه قسمت بود، من دریافت‌کنندۀ این حکم بودم.  

زن‌تایمز: ۱۵. شما در خاطرات خود مدعی هستید که نظافتچی‌تان که یک زن بیوه بود، پول گرفته بود که گاز در آشپزخانۀ شما را باز بگذارد که منجر به آتش‌سوزی شده و دست و پای شما را سوزانده بود و همچنین نامزد شما را زخمی کرده بود. شما اشاره کرده‌اید که این حادثه مورد بررسی قرار گرفت، لطفاً توضیح دهید که چه زمانی و توسط چه کسی بررسی شد؟ آیا سوابق رسمی از این سوءقصد وجود داشت؟ با خبرنگاری صحبت کردیم که گفت بعد از حادثۀ آتش‌سوزی شما را ملاقات کرده بود. این روزنامه‌نگار به ما گفت: «از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است. او با خونسردی پاسخ داد که جای نگرانی نیست و توضیح داد که این یک حادثه بوده که دیگ بخار منفجر شده و دستانش سوخته است.» آیا می‌توانید دربارۀ این نظر بدهید؟ 

غفاری: من پیوسته جزئیات جامع را با مقامات دربارۀ حوادث مختلف مربوط ‌به خودم، خانواده‌ام و عزیزانم‌ به اشتراک گذاشته‌‌ام. از حادثۀ تأسف‌بار انفجار گاز گرفته تا تهدیدات امنیتی که من، خانواده و نامزدم را هدف قرار دادند و همچنین مشکلات مربوط‌ به کارمندانی که با طالبان رابطه داشتند. این موارد را به‌طور رسمی به نهادهای امنیتی مربوطه گزارش داده‌ام. متأسفانه علی‌رغم تلاش من، هیچ‌یک از این حوادث، از جمله قتل دلخراش پدرم‌ در یک منطقۀ شلوغ، به‌طور کامل بررسی نشده است. توجه به این نکته مهم است که شایعات نمی‌توانند مدرک قطعی برای هر حادثه‌ای باشند، به‌ویژه هنگامی که سوختگی شدید درجۀ سه در دست‌ها و پاهای شخصی را در نظر می‌گیریم. معلومات بیشتر در مورد سوابق تفصیلی این حادثه همراه با معالجۀ من در شفاخانۀ سردار محمد‌داوود‌خان را حوزۀ امنیتی پانزدهم می‌تواند در اختیار شما قرار دهد. 

زن‌تایمز: ۱۶. کتاب خاطرات شما با تصاویری از شما به پایان می‌رسد، از جمله یکی با شرح: «بازدید از تنها پارک زنان در وردک برای تبدیل آن به مکانی سرسبز‌تر و امن برای زنان.» اما‌ یک خبرنگار محلی از میدان‌شهر به زن‌تایمز گفت: «این مکان هرگز پارکی برای زنان نبوده است.» و گفت که تصویری که شما نشر کرده‌اید تصویر «یک زمین فوتبال در استدیوم ورزشی امان‌الله‌خان» است. آیا می‌توانید دربارۀ این نظر بدهید؟ 

غفاری: من مطمئن نیستم منبع شما که از او به عنوان «خبرنگار محلی» یاد می کنید معلومات خود را از کجا گرفته، اما معلوماتش نادرست است. مکان که در تصویر نشان داده شده است یک ملکیت شهرداری، واقع در مرکز شهر بوده و به نام باغ زنانه نامگذاری شده بود. تنها پارک زنانه که ملکیت ریاست امور زنان و در مرکز شهر موقعیت داشت و از سوی اردوی ملی استفاده می‌شد، در سال ۲۰۱۹ در یک حمله تخریب شد. در زمان کار من، ریاست امور زنان وردک از شهرداری درخواست رسمی کرد که این پارک به آنها واگذار گردد تا به‌عنوان پارک زنانه مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل، در کتاب از این پارک به‌عنوان (تنها پارک زنانه) یاد شده است. استدیوم ورزشی غازی امان‌الله‌خان دور از جایی که در این تصویر به چشم می‌خورد قرار دارد. 

زن‌تایمز: ۱۷. ما با مردم محلی در میدان‌شهر صحبت کردیم که گفتند هیچ دستاورد مهمی را به یاد نمی‌آورند. اگرچه شما ادعا می‌کنید که با «مافیای زمین» مبارزه کرده‌اید، یک منبع به ما گفت: «با اطمینان کامل می‌توانم به شما بگویم که او هیچ زمینی را، که مافیای زمین به‌طور غیرقانونی تصاحب شده بودند، پس نگرفت. او کاری بیشتر از شهرداران قبلی انجام نداد.» ممکن است در این مورد نظر بدهید؟ آیا می‌توانید سندی دال بر دستاوردهایی که در زمان شهردار بودن خود انجام دادید، ارائه کنید؟ 

غفاری: به‌عنوان دبیر یک رسانه که برای زنان افغانستان کار می‌کند، فکر می‌کنم می‌دانید که علی‌رغم همۀ مخالفت‌ها در یک جامعۀ مردسالار، انتصاب یک زن جوان به‌عنوان شهردار میدان‌شهر خود یک دستاورد تاریخی است. 

مخصوصاً با توجه به اینکه نُه ماه برای آغاز‌به‌کار به‌عنوان شهردار میدان‌شهر جنگیدم. 

دستاورد های دیگر من این است که در سال‌هایی که شهردار میدان شهر بودم، نه‌تنها با سیستم فاسد داخلی، بلکه با مافیا، جنگ‌سالاران، طالبان و بسیاری مشکلات دیگر جنگیدم. من پدرم را در این راه از دست دادم، اما این مانع‌ مبارزۀ من نشد. در خصوص کنترل اراضی در کنار ادارات کنترل اراضی، شهرداری ولایت میدان در دورۀ مسئولیت من به‌عنوان شهردار ‌توانست‌ کلیۀ اراضی دولتی منطقۀ مسکونی میدان‌شهر را به‌عنوان املاک دولتی در بانک اطلاعات دولتی ثبت کند، کاری که باید سال‌ها قبل انجام می‌شد. 

در مبارزه با فساد، توانستم پس از دو سال مبارزه سخت با مافیا، ادارۀ شهرداری را اصلاح کنم و نسل جدید نیروی کار تحصیلکرده را وارد این اداره کنم. دیتابیس مدیریت مالی نصب شد، مجوزها توزیع شد و تمام پروژه‌های برنامه‌ریزی‌شده به‌طور آشکار به اشتراک گذاشته شد. 

در مبارزه با مافیای زمین، لیست تمام افرادی را که به‌طور غیرقانونی زمین‌های دولتی میدان‌شهر را غارت کرده بودند، با دولت مرکزی، قومندان امنیۀ وردک، والی، قوۀ قضائیه و سایر ادارات مسئول در میان گذاشتم تا آنها را به عدالت بکشانند. سوابق را می‌توان در معاونت شهرداری‌ها یافت. 

در بحث درآمدها، شهرداری در دوره‌ای که من شهردار بودم، افزایش بی‌سابقه‌ای در درآمد داشت که باعث شد ده‌ها پروژۀ عمرانی در شهر را شروع کنیم. علاوه بر این، جزئیات دستاوردهای بعدی دوران من به‌عنوان شهردار، از کنترل فساد گرفته تا مافیای زمین و درآمدها، همه به‌وضوح در صفحۀ شبکه‌های اجتماعی من به اشتراک گذاشته شده است و می‌توانید آنها را در سوابق رسمی دولت نیز بیابید. 

در اینجا چند لینک را به‌عنوان نمونه به اشتراک می‌گذارم: 

https://www.facebook.com/photo/?fbid=3733743130030626&set=pcb.3733743676697238 https://www.facebook.com/photo/?fbid=3805218486216423&set=pcb8219 

زن‌تایمز: ۱۸. با وجود اینکه توسط رسانه‌ها و پلتفرم‌های بین‌المللی به‌عنوان یک فعال حقوق زنان معرفی شده‌اید، تحقیقات ما هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه زنانی در ایستگاه رادیویی شما کار می‌کرده‌اند یا زنان بیشتری را در سطوح بالای حکومت محلی در زمان شهرداری خود استخدام کرده باشید، پیدا نکردیم. آیا می‌توانید در این باره نظر دهید؟ آیا می‌توانید سند ارائه دهید که نشان دهد در زمان شهرداری خود به‌طور خاص چگونه به زنان میدان‌شهر کمک کرده‌اید؟ 

غفاری: تعجب می‌کنم از تفسیر  شما که صرفا انتصاب چند زن در مناصب قدرت، کسی را  قهرمان حقوق زنان می‌سازد. اما، انجام فعالیت‌هایی مانند راه‌اندازی یک ایستگاه رادیویی برای شنوندگان زن، یا ایجاد یک ایستگاه متمرکز بر حقوق زنان، یا حتی شهردار زن بودن در یک جامعه مردسالار، به‌طور قابل توجهی به زنانی که برای دهه‌ها نادیده گرفته شده و تحت ستم قرار گرفته‌اند، کمک می‌کند. این زنان حتی از سوی کسانی که خود را مدافع حقوق زنان معرفی می‌کنند،  مورد غفلت قرار گرفته‌اند. 

با این حال، درک این نکته ضروری است که حقوق زنان صرفاً انتصاب سه یا ده زن در مناصب قدرت نیست. در عوض، ارتقاء آگاهی بنیادی زنان و تشویق مشارکت اجتماعی آنهاست، چیزی که من از سال ۲۰۱۴ در آن نقش اساسی داشته‌ام. بازهم، قابل ذکر است که من دختران جوان و با استعداد افغان را نه تنها در پست های شهرداری، بلکه در رادیو نیز منصوب کرده‌ام که گامی مهم در شکستن تابوهای اجتماعی است. 

عکس از تجلیل دومین سالگرد تأسیس رادیو پیغله: 

تصویر ۵ دختر با من در شهرداری در جشن صدمین سال استقلال، تالار غازی ‌کریم‌خان و لینک فیسبوک: 

زن‌تایمز: ۱۹. شما از سپتامبر ۲۰۲۱ بدین‌سو‌، مکرر گفته‌اید که حاضرید به نمایندگی از زنان با طالبان صحبت کنید، از جمله در مصاحبه با زنان در تکنالوژی که در آن اظهار داشتید: «هرچه می‌خواهید، هر زمان که می‌خواهید، فقط یک اشاره به من بدهید. هرچه باشد قبول خواهم کرد و به هر حال به افغانستان هم خواهم آمد. من به یک اشاره نیاز دارم … یک اشاره به من بدهید، من می‌آیم و می‌نشینم و با شما صحبت می‌کنم. من به شما قول می‌دهم، هنگام صحبت با شما، برقعم را هم روی سرم خواهم داشت، هنگام صحبت با شما صورتم را به شما نشان نمی‌دهم، اما بیایید صحبت کنیم، حداقل بیایید صحبت کنیم.» 

اما‌ شما در خاطرات خود، که در اکتبر ۲۰۲۲ منتشر شد، نوشتید: «نه می‌خواستم با آنها [طالبان] مذاکره کنم، نه می‌خواستم با آنها در کابل ملاقات کنم تا توسط آنها استفاده شوم (تا در کنار من) عکس بگیرند تا جهان را متقاعد کنند که با زنان رفتار خوب می‌کنند.» آیا می‌توانید موضع خود را در مورد طالبان، سیاست آنها و مذاکره با آنها روشن کنید؟ 

غفاری: ‌من از گفتگوی مستقیم میان طالبان و زنان افغان دفاع کرده‌ام. برخلاف مردان، زنان مطمئناً برای کشور و مردم آن صحبت می‌کنند، نه برای ترور و خونریزی. 

درک این نکته حیاتی است که گفتگو تنها راه مسالمت‌آمیزی برای حل منازعات سیاسی افغانستان است. 

با توجه به اینکه مجاهدین سابق ـ‌جنگ‌سالارانی که کابل را ویران کردند، تحصیل دختران را در دهۀ ۸۰ منع کردند، زیرساخت‌ها را ویران کردند، باعث مرگ میلیون‌ها نفر در درگیری‌های داخلی شدند، خشونت جنسی علیه زنان را مرتکب شدند و مردم را مجبور به مهاجرت دسته‌جمعی کردند‌ـ‌ توانستند پس از ۲۰۰۱ خود را اصلاح کنند. آنها مخفیگاه‌های کوهستانی خود را ترک کردند، فارغ از اینکه چه‌کسی این زمینه را فراهم کرد و حتی برخی به‌اصطلاح فعالان حقوق بشر، قهرمانان یا رهبران شدند. بنابراین، امکان اصلاح طالبان نیز ناممکن نیست. ممکن است روزی برسد که آنها به حقوق بشر و زنان احترام بگذارند، درست مثل مجاهدین و حامیان‌شان. 

زن‌تایمز: ۲۰. آیا چیزی هست که بخواهید به خوانندگان زن‌تایمز در مورد زندگی، اهداف و برنامه‌های آیندۀتان بگویید؟ 

غفاری: پاسخ دادن به این سؤالات مرا حیران ساخت. پرداختن به چنین موضوعاتی که اولویت ندارند، نه‌تنها سوء‌استفاده از زمان و منابع است، بلکه ظلم شدید به حقوق زنان نیز است. زنان به پلتفرم‌های رسانه‌ای نیاز دارند که تجربیات‌شان را تحت سلطۀ رژیم طالبان برجسته کنند، نه اینکه در مورد جراحات سوخته یا تاریخ نامزدی افراد تجسس کنند. در شرایطی که گروهی از مردان افراطی همۀ زنان را از حقوق اجتماعی‌شان محروم کرده‌اند، آنها را از تحصیل و کار منع کرده‌اند و حتی از حق خرید در بازار بدون همراه مرد محروم کرده‌اند، من این سؤال را مطرح می‌کنم که چرا رسانه‌های متمرکز بر زنان به این مسائل نمی‌پردازند در عوض بر تحقیقات ناقص در مورد زندگی و تلاش‌های یک زن تحصیلکرده افغان تمرکز می‌کند؟ آیا تحقیق در مورد جنایات انجام‌شده توسط این افراط‌گرایان، که در تلاش محروم کردن زنان از حقوق اساسی‌شان هستند، در اولویت قرار نمی‌گیرند؟ با این کار، آیا ما به‌طور غیرمستقیم به طالبان کمک نمی‌کنیم و کانون توجه را از اقدامات آنها منحرف نمی‌کنیم؟ 

آیا حیران‌کننده نیست که گروهی از تحصیلکرده‌هایی افغان که توانسته‌اند از چنگ آدم‌هایی چون حقانی، ملا برادر، ملا هیبت‌الله، ملا متقی، ملا ندیم و دیگران بگریزند، در مورد کشتار، جنایات و ویرانی‌های‌ گروهای افراطی‌‌ و جهادی‌ها ‌در کشور تحقیق نمی‌کنند؟ 

در زمانی که طالبان کنترل همه‌چیز، از جمله رسانه‌ها در افغانستان را در دست دارند، چگونه می‌توان مطمئن بود که این نوع کارها و روایت‌های دنبال‌شده توسط برخی افراد تحت تأثیر طالبان، جنگ‌سالاران سابق، مافیا، قاچاقچیان، یا آن دسته از سیاستمداران بین‌المللی که مایلند وضعیت موجود پر از تنش و درگیری‌ها را بالای زنان در کشور ادامه پیدا کند، نیستند؟ 

 آیا چنین گزارش‌های تحقیقی، مانند گزارشی که اکنون در مورد آن پاسخ می‌دهم، می‌تواند به زنان افغانستان که گرسنگی، وحشت و محرومیت از حقوق اولیۀ انسانی خود را تحمل می‌کنند، کمک ‌کند؟ یا صرفاً به طالبان دلیل دیگری برای به حاشیه راندن بیشتر زنان نمی‌دهد؟ 

آیا این رویکرد به تبعیض و تفرقه اشاره نمی‌کند؟ اینها پرسش‌هایی‌اند که برای هر متفکر انتقادی که با سؤالاتی مانند این‌هایی که من به آن پاسخ می‌دهم مواجه شوند، به ذهن‌شان خطور می‌کند. 

در خاتمه، در مورد اهدافم باید بگویم که همۀ آنها موضوعات اصلی متمرکز بر افغانستان هستند. مهم‌ترین آنها این است که اکنون مشغول نوشتن رمانی هستم که جنایات مجاهدین، طالبان و افراط‌گرایان را، با توجه به برخی از داستان‌های واقعی، انعکاس می‌دهد‌. امیدوارم که بتوانم سریع‌تر تمامش کنم.  

و در مورد آرزوها، من امیدوارم که زنان تحصیلکردۀ امروز، بر‌خلاف مردان افغان، به‌جای تضعیف یکدیگر، آن‌طور که طالبان و حامیان آنها می‌خواهند، از تمام قبایل و حوزه‌ها باهم متحد شوند. تنها در این صورت است که زنان افغان قادر خواهند بود همۀ حقوق بشردوستانۀ خود، از جمله تحصیل، کار و مشارکت اجتماعی، را زودتر به دست آورند. 

برای دریافت خبرنامه زن تایمز (به زبان انگلیسی)، این‌جا ثبت‌نام کنید

* indicates required

اشتراک در خبرنامۀ زن‌تایمز

* indicates required