featured image

افراد ترنس‌ افغانستان در گیر و دار تهدید و بحران

آرتمیس اکبری

چند هفته پیش بود که وزارت صحت طالبان عمل «تغییر جنسیت»1افراد را غیرمجاز اعلام کرد. قلندر عباد، وزیر صحت‌‌ طالبان در یک نشست خبری گفته است: «این وزارت در مورد عمل تغییر جنسیت استفتا کرده است و نظر به فتوای شرعی، هرگز مجوز ندارد.» او که خود یک پزشک است، در ادامه گفته است: «از نظر اسلام، تغییر جنسیت و این‌که مردی بخواهد به زن تغییر کند یا زنی به مرد، هیچ جواز ندارد.»

سرکوب و حذف جامعه‌ی ال‌جی‌بی‌تی از سوی طالبان، موضوع تازه‌ای نیست، اما افزوده شدن عمل «تغییر جنسیت» به لیست ممنوعیت‌ها، بار دیگر پافشاری و تعهد طالبان برای سرکوب این جامعه، به خصوص افراد ترنس را نشان می‌دهد. واژه‌ی «ترنس» درباره‌‌ی افرادی استفاده می‌شود که هویت جنسیتی خود را با جنسیتی که در بدو تولد و براساس آناتومی و شکل اندام جنسی‌شان به آن‌ها نسبت داده شده است، یکی و هم‌سان نمی‌دانند. افراد ترنس ممکن است خود را مرد، زن، نه مرد و نه زن، بی‌جنسیت، با جنسیت غیردوگانه، سیال و یا به هر صورت دیگری هویت‌یابی کنند. بعضی از افراد ترنس به انتخاب خودشان تصمیم می‌گیرند که در بدن خود تغییراتی اعمال کنند و عمل‌های موسوم به «تطبیق» یا «بازتایید جنسیت» را انجام دهند و بعضی از افراد هم به دلایل مختلف قدم در این مسیر نمی‌گذارند.

حتا پیش از آمدن طالبان، افراد ترنس به عمل‌های تطبیق جنسیت در افغانستان دسترسی نداشتند یا حداقل گزارش‌های زیادی در مورد انجام این عمل وجود ندارد. طبق یک گزارش روزنامه‌ی اطلاعات روز که در ۱۱جوزای ۱۴۰۰ منتشر شده، کلینیکی در هرات مدعی شده بود که عمل‌های موسوم به تطبیق جنسیت را انجام می‌داد. در این گزارش ادعا شده بود که در طی یک سال‌ونیم، ۱۹ نفر در این کلینیک جراحی‌های مرتبط با تصدیق جنسیت را انجام دادند. البته این گفته‌ها از سوی منابع صحی وقت و شبکه‌ی فعالان «کوئیر»2 که زن‌تایمز با آنان در تماس است، رد یا تایید نشده بود.

آن‌چه مسلم است، این واقعیت است که عمل‌های تطبیق جنسیت روندی زمان‌بر و طولانی است و نیازمند مشارکت تیمی از متخصصان، پزشکان و روان‌شناسان است. هم‌چنین برای انجام این عمل فرد نیازمند به مجوز دولتی و یا حکم دادگاه ذی‌صلاح است که هم برای شروع  روند و هم برای اثبات هویت جدید فرد پس از عمل جراحی چون اخذ تذکره و تصدیق… همکاری و حمایت شود. مسئله‌ای که در قانون اساسی افغانستان در زمان جمهوریت نیز درباره‌ی تطبیق جنسیت، پیش‌بینی نشده و مسکوت مانده بود.

در قانون اساسی پیشین، اشاره‌ای درباره‌ی افراد ترنس وعمل‌های موسوم به تطبیق جنسیت نشده بود. در این اسناد تنها در بخش میراث و در ماده‌ی ۲۰۵۷ به «جنس خنثا» اشاره شده است. در این ماده آمده است:«شخصی که زن و مرد بودن او مشخص نباشد، سهم ارث کم‌تری نسبت به دختران و پسران بهره‌مند می‌شود».

به باور فعالان حقوق ‌بشر، نفس این قانون تبعیض ساختاری و آشکار علیه افراد ترنس‌ و باقی گروه‌های غیردگرجنس‌گرا به‌شمار می‌رفت. به‌طور مثال، قانونی برای حمایت و انجام عمل بازتایید جنسیت، تغییر شناسنامه یا همان تذکره با نام و مشخصات جدید وجود نداشت. اگر یک ترنس برای انجام عمل بازتایید جنسیت به بیمارستان مراجعه می‌کرد، مورد تمسخر و آزار قرار می‌گرفت.

به دلیل همین کاستی‌ها و خلاء‌های حقوقی، بیش‌تر افراد ترنس‌ افغانستان تا کنون ناچار بودند برای انجام عمل‌های بازتایید جنسیت به هند و پاکستان سفر کنند که متحمل هزینه‌های سنگین اقتصادی می‌شدند. از آن‌جایی که قانون افغانستان عمل موسوم به تطبیق جنسیت و تغییر نام این افراد را به رسمیت نمی‌شناسد، این افراد پس از انجام تطبیق جنسیت با مشکل جدی‌ای برای برگشت به افغانستان مواجه بوده و حتا اگر هم موفق به بازگشت شده، با مشکلات جدی‌تری در زندگی روزمره و اجتماعی‌شان روبه‌رو اند. برای نمونه، به‌خاطر ظاهر متفاوت‌شان نسبت به عکس شناسنامه‌، دیگر امکان تحصیل، اشتغال و حتا مسافرت را نخواهند داشت.

این تنها بخش کوچکی از مشکلات جامعه‌ی کوئیر افغانستان است. انکار و مقاومت ناآگاهانه‌ی جامعه‌ در پذیرش و به رسمیت‌ شناختن افراد ترنس‌ از یک‌سو و تهدیدها و خشونت‌های متعدد و فزاینده از سویی دیگر باعث شده است که آن‌ها از روستاها و مناطق دورافتاده به شهرهای بزرگ‌ مثل کابل و هرات مهاجرت کنند. اما این مهاجرت خالی از مشکلات و چالش‌ها‌ نیست. به دلیل ظاهر و بدن متفاوت‌ نسبت به هنجارهای جامعه، ترنس‌ها منزوی می‌شوند، زیرا امکان ورود به بازار کار و ادامه‌ی یک زندگی عادی را ندارند. آن‌ها به سرپناهی برای اقامت و کاری برای ادامه‌ی زندگی نیاز دارند.

با وجود تمام بن‌بست‌ها و محدودیت‌ها، بیش‌تر افراد ترنس در نظام جمهوریت از طریق شبکه‌های اجتماعی و فیس‌بوک یک‌دیگر را پیدا می‌کردند و زندگی‌ گروهی کوچک را در یک شهر بزرگ شروع می‌کردند. آنان اغلب موفق می‌شدند که در قالب جمعی از حمایت حداقلی برخوردار شوند و برای امرار معاش نیز تقسیم وظیفه و فرصت می‌کردند. برای نمونه، بعضی از آن‌ها در محافل عروسی و یا مجالس مشهور به «بچه‌بازی» می‌رقصیدند و درآمد داشتند. امکانی هرچند پرتهدید و پرچالش، اما حالا با آمدن جنگ‌جویان طالبان، به گفته‌ی برخی از آن‌ها دیگر از بین رفته است. در زیر سایه‌ی طالبان، عملاً هیچ فرصت امرار معاشی برای افراد ترنس وجود ندارد. آنان به شدت با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

شرایط سخت اقتصادی موازی با تهدیدها و فشارهای امنیتی در افغانستان سبب شده است که آن‌ها تصمیم به خروج و مهاجرت به کشورهای دیگر را در پیش بگیرند. با این‌حال، به دلیل بی‌اعتبار بودن پاسپورت افغانستان، آن‌ها قادر به تقاضای ویزا و اقدام خروج از راه‌های قانونی دریافت ویزا نیستند و تن به مسیر پرخطر قاچاق می‌دهند. تجربه‌ای که آنان را در اغلب موارد با خطر تجاوز، مرگ، بازداشت، اخاذی و زندان مواجه می‌کند.

گروه‌ها و افراد ترنس هیچ‌گاه در افغانستان از حقوق اساسی و انسانی برخوردار نبودند و همیشه برای حق حیات‌شان در سایه‌ی کرامت و امنیت جنگیده‌اند. با قدرت گرفتن طالبان، زندگی برای جامعه‌ی کوئیر افغانستان تقریبا ناممکن شده است. 

آرتمیس اکبری، فعال حوزه‌ی دگرباشان افغانستان است.

  1. لازم به ذکر است که استفاده از واژه‌ی «تغییر جنسیت» اشتباه است و طبق مطالعات معتبر در این حوزه، جای‌گزین صحیح آن «تطبیق جنسیت» یا «بازتأیید جنسیت» است..
  2. اصطلاح چتری درباره‌ی تمام افراد و گروه‌هایی است که گرایش جنسی و هویت جنسی‌شان را در قالب دوگانه‌ی زن / مرد شناسایی نمی‌کنند.