برخی از دخترانی که به بهانهی حجاب دستگیر شدند، میگویند در زندان طالبان مورد تعرض جنسی قرار گرفتند
در ماه جدی سال گذشته، زهرای ۱۶ساله* در حالی که لباس بلندی که تا مچ پا میرسید به تن داشت، با مادرش خداحافظی کرد و از خانه بیرون شد. او به دکان پسر کاکایش در غرب کابل که محل سکونت بیش از یک میلیون هزاره است، رفته بود.
سمیه* مادر زهرا میگوید: «آن شب زهرا به خانه نیامد. شوهرم زنگ زد و گفت که آنان جایی مهمان هستند و شب خانه نمیآیند.» . سمیه در گفتوگوی تلفنی با زنتایمز چنین توضیح داد: «روز دوم شوهرم آمد و گفت که یک گپ میزنم ولی باید رسوایی و سر وصدا راه نیندازم. خیلی ترسیدم.» سمیه ادامه داد: «او گفت زهرا و دوستش را طالبان دیروز از دکان بازداشت کردهاند.»
زهرا و دوستش در میان شمار زیادی از زنان جوانی بودند که طالبان آنان را به اتهام مراعاتنکردن حجاب یا «بد حجابی» دستگیر کردند. در ماه جنوری، برخی از این زنان به زنتایمز از تجارب وحشتناک خود از بازداشت، بدرفتاری و شکنجه در زندان طالبان گفتند. اکنون، زنان و دختران و خانوادههای برخی از بازداشتشدگان بهخاطر «بدحجابی» به زنتایمز گفتهاند که در حین بازداشت مورد خشونت و تجاوز جنسی جدی قرار گرفتهاند که پیامدهای ویرانکنندهای داشته است. زنتایمز که از ماه جنوری تا ماه می ۲۰۲۴ در این مورد تحقیق کرده است، دریافته است که حداقل یک نفر از این زنان به اثر خودکشی جان خود را از دست داده و جسد یکی دیگر از این زنان چند هفته پس از دستگیری پیدا شده است.
به گفتهی سمیه، زهرا و دوستش به مدت ۱۴ روز در بازداشت طالبان بودند.
سمیه به زنتایمز میگوید: «لحظهای که زهرا از دروازه وارد شد، متوجه شدم که آن زهرای قبلی نیست که دو هفته پیش از خانه رفته بود. دویدم به سمتش و بغلش کردم. زهرا گریه میکرد و میگفت رسوا شدم.»
تا پایان آن روز زهرا نه غذا خورد و نه حرف زد. فقط در یک اتاق نشست و گریه کرد. مادرش میگوید: «نتوانستم جرات کنم و بپرسم چه اتفاقی افتاده است.»
آمنهی*۲۲ ساله، دانشجوی طب که در ماه جنوری ۲۰۲۴ از دشت برچی به اتهام «بد حجابی» دستگیر شده بود، میگوید که سهشب را در زندان طالبان سپری کرده است. او میگوید که توسط یک مرد پیر مورد بازجویی قرار گرفت: «او از وزارت امر به معروف و نهی از منکر بود و همه او را مولوی صاحب میگفتند.» آمنه توضیح میدهد که آن مرد از او دربارهی عادت ماهانهاش پرسیده و اینکه آیا ازدواج کرده است یا نه. آمنه بقیهی ماجرا را چنین تعریف میکند: «من زیر پای همین طالب افتادم، پاهایش را بغل کردم و گفتم مولوی صاحب بکشید مرا ولی اینقدر اذیتم نکنید. او پاهایش را بالای سر من گذاشت و گفت اینقدر که شوق مرگ را داری تو را میکشیم، مگر به این زودی نه. حداقل ساعت ما تیر شود. بعد به اندام جنسیام دستدرازی کرد. من دوبار بیهوش شدم اما هر بار آب سرد روی سرم میریخت.»
آمنه میگوید برای هر دختری که به آن اتاق بازجویی برده شده و با مولوی تنها مانده، همین اتفاق افتاده است. او میگوید: «بعد از آن بازداشت خیلی میترسم. شبها نمیتوانم بخوابم. هر بار که سربازان طالبان را میبینم از هوش میروم.»
او ادامه میدهد: «تا حالا دوبار اقدام به خودکشی کردهام. یک بار تمام داروهای مادرم را مصرف کردم، اما خانوادهام مرا به بیمارستان بردند.» بار دوم پیش از آنکه او بتواند مچش را با چاقو ببرد پدرش مانع شده است. او توضیح میدهد: «وقتی که یادم میآید که آنان به اندام جنسیام دستدرازی کردند، نمیتوانم تحمل کنم.»
اما آنچه زهرا در زندان طالبان سپری کرده بود، برایش بسیار سخت تمام شد.
سمیه، مادر زهرا میگوید: «آن شب، بستر خوابش را در کنار خودم درست کردم تا مبادا کدام کاری دست خودش بدهد. نیمههای شب از خواب بیدار شدم و متوجه شدم زهرا آنجا نیست. شوهرم را بیدار کردم و تمام اتاقها را جستوجو کردیم. بالاخره شوهرم جسد زهرا را پیدا کرد، او خودش را حلق آویز کرده بود.»
مرگ زهرا تنها فاجعهی مرتبط با دستگیری زنان به خاطر حجاب توسط طالبان نیست. در ماه جدی سال گذشته، در همان ماهی که زهرا دستگیر شده بود، یک دختر دانشجوی ۲۳ ساله نیز از دشت برچی به اتهام «بد حجابی» دستگیر شد. مارینا سادات در حال رفتن به انستیتوت علوم صحی فارابی بود. او در آنجا در رشتهی قابلگی تحصیل میکرد که تنها گزینهی تحصیلی موجود برای زنان در افغانستان تحت سلطهی طالبان است. حامد* یکی از بستگان مارینا به زنتایمز میگوید که بیست و دو روز بعد، جسد شکنجهشدهی او در داخل یک بوجی در کانال آب در ولسوالی پغمان کابل پیدا شد. او میافزاید که مارینا سادات مورد آزار جنسی قرار گرفته بود. حامد میگوید: «این که یک دختر جوان زنده به دانشگاه برود و جسدش به خانه بیاید، واقعا وحشیانه است.»
مصیبتِ خانوادهی سادات با مرگ مارینا سادات ۲۳ساله ختم نشد. والدین او که از مرگ فرزند بزرگشان شوکه و خشمگین شده بودند، به دنبال عدالت به وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان که مسوول اجرای قوانین حجاب است، رفتند. حامد به زنتایمز میگوید: «آنان چهار بار به آنجا رفتند، اما نگهبان به آنان اجازهی ورود نداد و آنان را تهدید کرد که دیگر نیایند. خانوادهی او اصرار کردند و صراحتا گفتند که خواهان عدالت هستند.»
حامد میگوید که چند روز بعد، زمانی که خانوادهی سادات در جای دیگری بودند، طالبان به خانهی آنان یورش بردند. او میافزاید که طالبان برای پیداکردن آنان، همسایههایشان را زیر فشار قرار دادند. همین باعث شد که خانوادهی سادات تصمیم به فرار از افغانستان بگیرند، ولی آنان موفق به فرار نشدند و مجبور شدند که دوباره به کابل برگردند.
حامد به زنتایمز میگوید: «نیمهشب ۱۴ فبروری بود که طالبان نوع موتر مسافربری بسِ کلان را در نزدیکی شهر کابل متوقف کردند و تمام خانوادهی سادات، به شمول چهار فرزند این خانواده را دستگیر کردند. طالبان دستان و چشمان آنان را بستند.» پنج روز بعد، طالبان خواهر و برادران مارینا را آزاد کردند، اما مادر ۴۲ ساله و پدر ۴۵ سالهی او را نگه داشتند. حامد میگوید: «از آن زمان تا حالا هیچ خبری از والدین سادات نیست.»
یکی از فعالان حقوق زن میگوید که ننگ ناشی از آزار و اذیت و تجاوز جنسی به این معنا است که بازماندگان با یک ناممکن روبرواند. رمزیه*، یک فعال حقوق زنان که در سال ۲۰۲۲ توسط طالبان زندانی شده بود، در یک مصاحبهی تلفنی با زنتایمز میگوید: «آنچه در زندان تجربه کردم وحشتناک بود، اما میدانی چه چیزی بدتر از آن است؟ این که ما نمیتوانیم دربارهی آنچه بر ما گذشته است صحبت کنیم. از یک طرف از طالبان میترسیم، زیرا آنان ما را مجبور کردند نامهای را امضا کنیم که بر اساس آن ما نباید در مورد تجربهی خود حتا با خانوادهی خود صحبت کنیم و از طرف دیگر این جامعهی سنتی ماست که به ما اجازهی حرفزدن نمیدهد.»
رمزیه میگوید که دو بار اقدام به خودکشی کرده است: «چه انتخابی برای ما باقی مانده است جز اینکه تا سر حد جنون سکوت کنیم یا خودمان را بکشیم؟» او ماهها پس از آزادی از زندان، از افغانستان گریخت.
رمزیه میگوید که طالبان بازماندگان و خانوادههای قربانیان را به دقت زیر نظر دارند. او به زنتایمز توضیح میدهد: «با وجود اینکه از زندان آزاد شدم، به نوعی در حبس خانگی بودم. طالبان هر حرکت من را زیر نظر داشتند. اگر جایی میرفتم با من تماس میگرفتند و میپرسیدند کجا هستم؟»
واکنش طالبان
در ابتدا مقامات طالبان دستگیری زنان برای آنچه آنان «بد حجابی» مینامند را تایید کردند.
در ۴ جنوری، سخنگوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان به آسوشیتدپرس گفت زنانی که دستگیر شدهاند «ارزشها و شعایر اسلامی را زیر پا گذاشته و جامعه و سایر خواهران محترم را به بدحجابی تشویق کردهاند». او همچنان هشدار داد: «در همهی ولایتها بیحجابها دستگیر میشوند.» منابعی از ولایات هرات، بامیان و دایکندی نیز به زنتایمز تایید کردند که بسیاری از زنان هزاره- شیعه در این ولایات نیز دستگیر شدهاند.
یکی از وکلای گذر در ولایت هرات به زن تایمز گفت که بر اساس اطلاعاتی که از دیگر وکلای گذر به دست آورده است، از دسمبر ۲۰۲۳ تا فبروری ۲۰۲۴ در رابطه با حجاب، حداقل ۲۷ زن در محلههای هزاره- شیعهنشین شهر هرات دستگیر شدهاند.
دفتر نمایندگی سازمان ملل در افغانستان نیز گزارش داده بود که این بازداشتها «عمدتا» در «دشت برچی، منطقهای هزارهنشین» روی داده است و برخی نیز در منطقهی خیرخانه، که ساکنان آن عمدتا تاجیک و گروههایی از پنجشیر هستند، صورت گرفته است. این خبر تا جایی خشم مردم و توجه بینالمللی را برانگیخت و باعث شد که طالبان روایت خود را تغییر دهند.
ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان به تاریخ ۱۸جنوری در مصاحبهای با طلوعنیوز این دستگیریها را کاملا تکذیب کرد. او گفت: «دستگیری زنان صحت ندارد، ما قبلا آن را رد کردهایم و دوباره هم رد میکنیم.»
پنج ماه بعد، در ۲۳ جون، مجاهد به زنتایمز میگوید که هیچ بازداشتی به خاطر حجاب صورت نگرفته است: «موضوع این بود که برخی از خانوادهها در دشت برچی، از برادران هزارهی ما به امر به معروف راپور دادند که بعضی از دخترانی که از اعضای خانوادهی ما هستند، ما برایشان بسیار نصیحت کردیم، ولی قبول نکردند. [آنان] با بعضی از کمپنیهای لباس که در خارج هستند، همکاری دارند و برای ترویج لباسشان و بازاریابی به لباسهای کاملا غیرشرعی… گفتند که امر به معروف در این راستا مداخله کند… باز امر به معروف مجبور شد رفت به دشت برچی و یک گروهی [متشكل] از ۱۰ تا ۱۱ خواهر را یافتند، باز آنها را خواستند که بیایند به حوزهی نزدیک. اما خانوادهها، پدران و برادرانشان را هم خواستند و یکجای یک مجلس گرفتند. در آن مجلس برایشان چای و نان و اینچیزها هم تهیه کرده و آنان را شانده بودند. برای یک دو ساعت علما [به آنان] توصیه کردند که ما چنین راپورهایی را به دست آوردیم و این کار عواقب بدی دارد…این قسمی که شما لباس میپوشید، در جامعه پذیرفتنی نیست. غیرشرعی است، غیرمجاز است. بعدا از همان دختران تعهد گرفته شد که باز این کار را تکرار نمیکنند، پدرانشان هم روی آن اوراق امضا کردند و اینها رها شدند. این دستگیری نبوده است، این حاضر شدن در یک دفتر بوده است.» او همچنان افزود که دستگیریهای گزارششده در خیرخانه نیز مربوط به جمعآوری تگدیگران بوده است.
وی با رد ادعای خشونت جنسی که در این گزارش آمده است، گفت: «من این را رد میکنم… موضوع تجاوز جنسی ممکن نیست، چون یک نفر نیست، دو نفر نیست، سه نفر که باشد، شما مطمیین باشید که این جنایات رخ نمیدهد. چنین موضوعی برای طالبان بسیار حساس است… من مطمیین هستم که چنین کاری انجام نشده است.»
طالبان برای اثبات روایت خود، با برگزاری گردهماییهایی که توسط استخبارات این گروه و وزارت امر به معروف و نهی از منکر مدیریت میشد، بسیاری از ملاها و بزرگان شیعه و هزاره را وادار کردند که گزارش دستگیری زنان هزاره را رد کنند.
در ۲ فبروری، در یکی از آن گردهماییها که در منطقهی جبرییل شهر هرات برگزار شد، چندین تن از بزرگان و ملاهای هزاره تمام گزارشهای رسانهها در مورد دستگیریها را رد کردند. یکی از وکلای گذر این منطقه به زنتایمز گفت که چند روز قبل از آن تجمع در مسجد، استخبارات طالبان به او دستور داده بود که در مسجد حضور داشته باشد و تا جایی که میتواند مردم را با خود بیاورد.
هفتهها بعد، یکی از سخنرانان این مجلس به زنتایمز گفت که هنگام سخنرانی در این مراسم و ردکردن گزارشهای بازداشتها، تحت فشار طالبان قرار داشته است: «دو مقام طالبان به دفتر من آمدند و از من خواستند که در حمایت از امارت اسلامی صحبت کنم. خواستهی اصلی آنان رد گزارش رسانهها و گزارش یوناما [درباره دستگیری زنان هزاره- شیعه به دلیل حجاب] بود.»
رمزیه، فعال حقوق زن که توسط طالبان دستگیر شده بود، گفت: «در زندان طالبان هیچ حریم خصوصی و قانونی وجود ندارد و کسی نیست که بتواند از آنان سوال کند یا آنان را مسوول بسازد. اگر به ما تجاوز شد، نمیتوانیم در مورد آن صحبت کنیم و خانوادههای ما اولین کسانی هستند که اطمینان حاصل میکنند که ما سکوت کنیم.»
*اسامی برای حفظ هویت مصاحبهشوندگان و نویسندگان تغییر کرده است.
فرشته غنی در تهیهی این گزارش کمک کرده است.