مهره بارکزی: من برای رسیدن به حقوق مساوی مبارزه میکنم
اشاره: مهره بارکزی ۲۲ ساله یک دگرباش و فعال حقوق جامعۀ رنگین کمانی است. او اخیراً، پس از اعتصاب غذایی که بهمنظور به رسمیت شناخته شدن آپارتاید جنسیتی در افغانستان انجام داد، بیشتر در رسانهها مطرح شد و از او بهعنوان یک فعال جامعۀ دگرباشان سخن به میان آمد.
او به تاریخ ۲۷ سنبله، پس از یازده روز اعتصاب غذای خود، به دلیل بدتر شدن وضعیت سلامتش، تصمیم به پایان دادن به آن گرفت و اعلام کرد که به تحصن خود ادامه خواهد داد.
در بیانیهای که در روز دوشنبه منتشر کرد، مهره بارکزی اعلام کرد که پلیس سویدن در تاریخ ۲۵ سنبله خیمۀ تحصن او را به دلایل امنیتی برداشت، اما او به اعتصاب خود ادامه داده است. او در این مدت حمایت گستردهای از طیفهای مختلف جنسیتی را به دست آورد و رسانهها نیز در انتقال صدای او به سازمان ملل، دولت سویدن و نهادهای حقوق بشری نقشی مهم ایفا کردند.
زنتایمز با هدف شناسایی بیشتر او، پرد اختن به زاویههای کمتر شناختهشدۀ زندگی او و همچنین مطالباتش، با او گفتگو کرده است که در ادامه میخوانید.
زنتایمز: ابتدا خودتان را برای خوانندگان زنتایمز بهصورت کامل معرفی کنید. احتمالاً خوانندگان از فعالیت و مبارزۀ اخیر شما آگاهند، اما بهنظر در مورد پیشینۀ زندگی شما اطلاعات کمی داشته باشند.
بارکزی: من مهره بارکزی هستم و در سال ۲۰۰۱ میلادی متولد شدم. دو سال است که در سویدن زندگی میکنم، اما قبل از این، زندگیام در افغانستان و مدت کوتاهی در هندوستان سپری شده است. از سیزدهسالگی در رسانههای مختلف افغانستان فعالیت کردم، بهخصوص در بخش دوبلاژ تلویزیون «آریا» که یک شبکۀ مخصوص کودکان بود. پس از آن، در تلویزیون افغانستان، تلویزیون خورشید و دیگر رسانهها نیز حضور داشتم. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه در رشتۀ ژورنالیزم، به دلیل مشکلات افغانستان، این کشور را ترک کردم و به هندوستان رفتم. دو سال پیش، به سویدن مهاجرت کردم و در حال حاضر با خانوادهام در سویدن زندگی میکنم. در کنار فعالیتهای مدنی برای حقوق دگرباشان، تحصیلات عالی خود را نیز ادامه میدهم.
زنتایمز: از چه زمانی و چگونه به این موضوع پی بردید که هویت جنسیتی شما با جنسیتی که در آن به دنیا آمدهاید، متفاوت است؟ چگونه این احساس به تدریج به هویت اصلی شما تبدیل شد؟
بارکزی: از هفتسالگی شروع به درک این موضوع کردم که هویت جنسیتی من با جنسیتی که در آن به دنیا آمدهام، متفاوت است. در آن زمان، با دختران نسبتبه پسران راحتتر بودم و بیشتر با دختران بازی میکردم و از اسباببازیهای دخترانه استفاده میکردم. علاقه داشتم که وسایل آرایشی مادرم را استفاده کنم و لباسهای مادرم را بپوشم. اما در آغاز، این احساسات را جدی نگرفتم و فکر میکردم که این تفاوتها با بزرگتر شدنم تغییر خواهند کرد. اما به مرور زمان، دریافتم که این احساسات جزئی از هویت من هستند و تغییر نخواهند کرد. این درک تدریجاً به هویت اصلی من تبدیل شد.
زنتایمز: اعضای خانوادۀتان به این تغییر در هویت جنسیتی شما چه واکنشی نشان دادند و چگونه پذیرفته شدید؟
بارکزی: ابتدا، اعضای خانوادهام با این تغییر مخالفت کردند و برای برخی از آنها این مفهوم ناآشنا و جدید بود. اما با گذر زمان و توضیحات من، آنها بهتدریج تغییر را پذیرفتند. پدر و مادرم نیز در ابتدا مشکل داشتند، اما به مرور زمان این موضوع را قبول کردند و حمایتشان از من را نشان دادند. اکنون خانوادهام، بهعنوان یک واقعیت، هویت من را قبول کردهاند و از من حمایت میکنند.
زن تایمز: واکنش اقوام به تغییر در هویت جنسیتی شما چگونه بود؟
بارکزی: بدون شک بعضیها این موضوع را به تمسخر گرفتند و بعضیها برچسپ فحشا به من و خانوادهام میزدند، تعدادی هم فکر میکردند که شاید بهخاطر بیرون رفتن از افغانستان میخواهم کیس سیاسی برای خود بسازم و این موضوع را بهانه میکنم. این برایم زیاد مهم نبود اما برای خانواده، بهخصوص مادرکلانم، خیلی ناراحتکننده بود. من مادرکلانم را زیاد دوست دارم، او چون یک زن قدیمی است نگران طرز فکر مردم و اقارب دور و نزدیک بود و از این حالت خیلی رنج میبرد و این من را هم جگرخون میساخت. اما من راهی نداشتم جز اینکه خودم باشم و مبارزه کنم. امروز پس از شکستن اعتصاب غذایی، مادرکلانم به من زنگ زد و گفت: «آفرین، ما به چیزی که هستی افتخار میکنیم و به همین مسیر ادامه بده، چرا که مطمئناً به موفقیت خواهی رسید.» من فکر میکنم این دستاورد زندگی من است. زمانی که این کلمات زیبا را از طرف مادرکلانم شنیدم، واقعاً این یک دستاورد کلان برای من بود.
زنتایمز: شما اشاره کردید که ابتدا مادرکلانتان مخالف شما بودند، ولی اکنون به شما افتخار میکنند. آیا میتوانید با ما در مورد مسیری که آمدهاید تا از مایۀ ننگ در خانواده به مایۀ افتخار بدل شوید، صحبت کنید؟
بارکزی: اگر مبارزه دارای پشتوانۀ فکری و علمی قوی باشد، زمان طولانی نیاز ندارد تا به نتیجه برسد. مبارزۀ من حدود هفت سال به طول انجامید. با توجه به دستاوردهایی که امروز دارم، هفت سال زمان زیادی نیست. این دستاورد تاکنون فقط در خانوادهام بوده است. اما برای مبارزه در جامعه و تغییر نگرشها، من و دگرباشان دیگر باید راههای طولانیتری را بپیماییم.
زنتایمز: چه شد که شما هویتتان را همگانی کردید؟
بارکزی: دگرباشان در افغانستان از طرز حرف زدن و حرکاتشان شناخته میشوند و من هم همانگونه بودم. در میان اقارب مرا با واژۀ «زنچو» و در اجتماع هم با واژۀ «ایزک» صدا میزدند. با این دو واژه سالها اذیت شدم و درد کشیدم، نهتنها من، بلکه همۀ جامعۀ دگرباشان در افغانستان همین سرنوشت را داشتند. بعد من برای اینکه جامعۀ دگرباشان، بهشمول خودم، در جامعه پذیرفته شویم، هویتم را همگانی و مبارزهام را نیز آغاز کردم. من در هندوستان این مبارزه را آغاز کردم، چون در افغانستان حتا در دورۀ جمهوریت حرف زدن در بارۀ حقیقت هستی دگرباشان دشوار بود و این بود که من زمانی که در سال ۲۰۱۹ از افغانستان خارج شدم، مبارزهام را آغاز کردم و برای این کار در رسانههای اجتماعی بهصورت زنده ظاهر شدم و فعالیتهای مدنی خود را نیز آغاز کردم.
زنتایمز: در رسانههایی که شما کار میکردید، آیا برای تغییر اذهان عامه در برابر دگرباشان کاری میکردید یا هویت شما پنهان بود؟
بارکزی: در رسانههایی که کار میکردم همه میدانستند که من یک دگرباش هستم، چون بسیار عادی آرایش میکردم. به همین دلیل بهخاطر جنسیتم از چند رسانه اخراج شدم. در سال ۲۰۱۸ خواستم در تلویزیون «افغانستان» کار کنم، اما در آنجا یک ملا که مسئول برنامههای مذهبی بود و بعدها رئیس آن تلویزیون مقرر شد، از من خواستهایی داشت. چنانکه متاسفانه تعداد زیادی از مردم افغانستان دگرباشان را فقط بهعنوان یک وسیلۀ جنسی میبینند، این آقا هم مرا یک وسیلۀ جنسی فکر کرده بود و میخواست با من همبستر شود. این شرم آور است و برای من ناراحتکننده که مردم با دانستن اینکه من یک دگرباش هستم، از من تقاضای رابطۀ جنسی میکنند. وقتی من به درخواست آن ملا نه گفتم، چند روز بعد مرا از کار برکنار کردند.
زنتایمز: با افراد دگرباش در افغانستان چگونه آشنا شدید و آیا از وضعیت آنها آگاهی دارید؟
بارکزی: من از طریق صفحات مجازی با تعداد زیادی از دگرباشان آشنا شدم. یکی از آنان هنوز هم در کنارم هست. با معرفی شدن با چنین افرادی فهمیدم که تنها نیستم و فهمیدم دگرباش چیست؟ ترنس چیست و ما از کجا آمدیم؟ و سؤالاتی از این قبیل. حالا تعداد زیادی در افغانستان ماندهاند و در یک وضعیت وخیمی هستند. هر روز بر آنها تجاوز میشود، طالبان به آنها زور میگویند، هر روز حقشان گرفته میشود، مجبور به ازدواج ناخواسته میشوند، به زندان برده میشوند و زیر دیوار و حتا سنگسار میشوند. من با تعداد زیادی در ارتباط هستم و از من میخواهند که از افغانستان خارجشان کنم. متاسفانه من کاری نمیتوانم انجام بدهم. امروز هیچ نهاد حقوق بشری با ما همصدا نیست و برای حق ما صدا بلند نمیکند. این برای ما ناامیدکننده است.
زنتایمز: شما از جمله دگرباشانی هستید که عمل تغییر جنیست انجام دادهاید، میشود بگویید چه زمانی و در کجا این عملیات را سپری کردید؟
بارکزی: من حدود سه سال قبل و در کشور هندوستان عمل تغییر جنسیت را انجام دادم، چون در افغانستان طبابت به آن حد پیشرفت نکرده که بتوانیم عمل تغییر جنسیت انجام بدهیم.
زنتایمز: در رابطه به مهره بارکزی قبل از عمل تغییر جنسیت معلومات بدهید؟
بارکزی: زمانیکه پسر بودم، نامم «قدرتالله بارکزی» بود. پس از عمل جراحی، من «مهره» را بهعنوان نام خود انتخاب کردم و «فابی» را دوستانم پیشنهاد کردند. نظر دوستانم این بود که من تخلص خود را fabulous بگذارم که به معنی فوقالعاده است؛ من تنها «فابی» را انتخاب کردم و بارکزی را همیشه غرور خود میدانم.
زنتایمز: در رابطه به اعتصاب غذاییتان بگویید؛ آیا شما خواستید همصدا با تمنا پریانی شوید و یا انگیزۀ خاص خود را دنبال میکردید؟
بارکزی: من قبل از اعتراض خانم پریانی در نظر داشتم تا حرکتی برای حمایت از دگرباشان افغانستان انجام دهم، حدود هشت یا نه ماه پیش. اما به دلیل مشغولیتهای زندگی شخصی، نتوانستم به این موضوع تمرکز کنم. بعدها دیدم که تمام توجه به پریانی معطوف شده و همه برای حقوق زنان اعتراض میکنند و او را بهعنوان یک فعال حقوق بشر میشناسند. اما هیچ کس نامی از دگرباشان نمیگرفت و این وضعیت مرا عصبی کرد و تصمیم گرفتم که صدای خودم را برای حمایت از دگرباشان بلند کنم. اصلیترین هدف من حمایت از دگرباشان بود و بعد از آن حمایت از تمنای پریانی.
زنتایمز: چقدر اعتصاب غذایی شما توانست حمایت مردم را جلب کند؟
بارکزی: من از طرف بعضی از فعالان مدنی حمایت شدم. تعدادی زنان و مردان و خبرنگاران آمدند و از من اعلام حمایت کردند. اما جامعۀ بزرگتر ما، که خود را نویسنده، فعال حقوق بشر و غیره میدانند، سکوت کردند؛ شاید ننگ کردند و یا هم برای آیندۀ سیاسی خود بسیار محافظهکارانه و سیاسی برخورد کردند.
زنتایمز: چه شد که به اعتصابتان پایان دادید؛ آیا نتیجهای که میخواستید را به دست آوردید؟
بارکزی: من به سه دلیل تصمیم به متوقف کردن اعتصابم گرفتم: یکی وضعیت صحیام بد شده بود و داکتران مرا از ادامۀ اعتصاب منع کردند. دوم خیمۀ من توسط پلیس جمع شد و سوم هم وضعیت امنیتی من بد شده بود و حملات فیزیکی به من انجام میشد. من بهعنوان یک فعال مدنی تصمیم به ادامۀ مبارزه برای حقوق دگرباشان در افغانستان دارم و امیدوارم به اهدافم برسم.
زنتایمز: از سوی چه کسانی مورد حمله قرار میگرفتید؟
بارکزی: متاسفانه کسانیکه بر من حمله میکردند از افغانها بودند. از مردم سویدن هم تعدادی فاشیست بودند که میگفتند اگر میخواهید مبارزه کنید به کشورتان برگردید. من هم از ترس اینکه مبادا پولیس مانع مبارزاتم شود، این موضوع را تا حال با پولیس در میان نگذاشتهام.
زنتایمز: پیام مبارزه و اعتصاب غذاییتان چه بود؟
بارکزی: نکات عمده این بود که من جامعۀ دگرباشان را بهنحوی نشان دادم که ما وجود داریم و برای حق و حقوقمان مبارزه میکنیم و دیگر خاموش نمیمانیم. کسانی که همیشه از برابری و عدالت حرف میزدند، بهویژه سازمان ملل و کشورهایی که همیشه از افراد در معرض خطر حمایت میکنند، باید به حرفهایشان عمل کنند. این یک چالش بزرگ برای سازمان ملل و دولت سویدن بود، اما در کنار من، جامعۀ رنگینکمانی افغانستان، روشنفکران، فعالان مدنی، رسانههای افغانستان و جشنوارههای مختلف نیز حمایت کردند. این حمایتها و تحسینها نشان میدهند که مبارزۀ من اثرات مثبتی داشته و ادامه خواهد داشت. بهعلاوه، من هنوز قطعنامه ننوشتهام و به تحصن خود ادامه میدهم. برای من مهم نیست چه مدت طول میکشد، تا زمانیکه به نتیجه نرسیدهام، تحصن خود را ادامه میدهم. دگرباشان در افغانستان تنها تشنۀ حرمت و محبت اجتماع نسبتبه خود هستند و بیشتر از آن چیزی نمیخواهند. آنها از تمامی حقوق اولیۀ خود محروم هستند و محبت و آزادی گدایی میکنند، اما من برای رسیدن به حقوق مساوی مبارزه میکنم.