زنان بیکارشدۀ افغانستان قربانیان خشونت فزاینده در خانواده
آرچیت مهتا و کرشمه فخری
سعیده*، کارمند یکی از ادارات محلی ولایت هرات بود. او همزمان که بیکار شد استقلال مالی، احترام در خانواده و احساس رضایت از کار را، که بهسختی به دست آورده بود، از دست داد: «زمانی بود که من از اهمیت و جایگاه برخوردار بودم، آن روزها با خوشیهای من یکجا رفتند. حالا روزهایی را تجربه میکنم که حتی شوهرم را هم نمیتوانم بشناسم … هر روز که میگذرد او بیشتر مانند یک طالب رفتار میکند.»
این زن ۳۱ ساله که دارای مدرک لیسانس در رشتۀ ادارۀ عامه از دانشگاه هرات است، یکی از میلیونها زن افغانستانی است که قربانی نقض همهجانبۀ حقوق بشری خود توسط گروه طالبان شدهاند و به دلیل محروم شدن از حق کار، تحصیل، گشت و گذار و مشارکت در امور اجتماعی و حضور در عرصههای عمومی رنج میبرند.
گروه طالبان از زمان قدرتگیری در ماه آگست سال ۲۰۲۱، زنان را از ورود به دانشگاهها، کارهای دولتی و کار در سازمانهای غیردولتی ملی و بینالمللی منع کرده است. این گروه همچنین در اپریل ۲۰۲۳، زنان را از کار در نهادهای تابع سازمان ملل در افغانستان منع کرد و در نتیجه، برنامههای امدادرسانی بشردوستانه را با خطر توقف کامل مواجه کرده است؛ کمکهایی که، با توجه به فقر، بیکاری، گرانی و نابهسانی فراگیر، برای مردم افغانستان حیاتی دانسته میشود.
برای درک تأثیر محدودیتهای شدید وضعشده از سوی طالبان بر کار زنان، زنتایمز با ۵۰ زن در ۱۶ ولایت از ۳۴ ولایت افغانستان مصاحبه کرده است. برخی از آنها تنها نانآور خانوادۀ خود بودهاند. همۀ آنها پیش از تسلط دوبارۀ طالبان بر کشور، در ادارات دولتی، غیردولتی و یا شرکتهای خصوصی مشغول به کار بودهاند.

شصت درصد از مصاحبهشوندگان در این گزارش را زنانی تشکیل میدهند که در دهۀ دوم زندگی خود قرار دارند و بیشتر عمر خود را در دورۀ جمهوریت سپری کردهاند.
بر اساس تحقیقات زنتایمز، نیمی از زنان در آگست ۲۰۲۱ مجبور به ترک وظیفۀ خود شدند. در دسمبر ۲۰۲۲، زمانی که طالبان زنان را از کار در سازمانهای غیردولتی منع کردند، همۀ آنها بیکار و در خانههای خود محبوس شدند.
کارشناسان سازمان ملل، از جمله ریچارد بنت، گزارشگر ویژۀ این سازمان در مورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان میگویند که طالبان، پس از تسلط دوباره بر کشور، «با شدیدترین اشکال زنستیزی حکومت میکنند» و دستاورد ۲۰ ساله در بخش حقوق زنان و دختران را نابود کردهاند.
بخشی از این پیشرفت، افزایش سهم زنان در ادارات ملی و بینالمللی بود. در سال ۲۰۱۷، آمارهای دولتی نشان داد که زنان ۳۱ درصد از کارکنان ادارات غیردولتی و ۲۶ درصد از کارکنان سازمانهای بینالمللی را تشکیل میدهند.
به گفتۀ نادر نادری، رئیس پیشین کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی، به زنتایمز (آگست ۲۰۲۲)، پیش از تسلط دوبارۀ طالبان، یکسوم کارمندان خدمات ملکی در کشور را زنان تشکیل میدادند.
از دست دادن منبع درامد در هنگامۀ بحران انسانی
در سالهای پیش از بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری از خانوادههای افغانستان از درامد دوگانه بهرهمند بودند. با این حال، بیش از ۶۰ درصد از زنانی که ما با آنها مصاحبه کردیم، گفتند که دیگر هیچ منبع درامدی برای خانواده وجود ندارد و این امر سبب افزایش فقر در میان خانوادهها شده است. بر اساس گزارش سازمان ملل، بیش از ۲۸ میلیون تن یا دو سوم جمعیت افغانستان در سال ۲۰۲۳ به کمکهای بشردوستانۀ فوری نیازمند خواهند شد.
سعیده به زنتایمز گفت: «من زندگی خوبی داشتم و از نظر مالی مستقل بودم. درامد داشتم و میتوانستم نهتنها نیازهای خودم، بلکه [نیازهای] خانوادهام را نیز برآورده کنم.»
او پیش از اخراج از کار، ماهانه ۱۰۰ هزار افغانی معادل (۱۱۵ دلار امریکایی) درامد داشت که از آن برای تهیۀ خوراک و پوشاک برای سه فرزندش استفاده میکرد، اما اکنون خانوادهاش با درامد غیرثابت همسرش، که یک راننده است، میکوشد نیازهای خود را در این حد که زنده بمانند تأمین کنند.

بسیاری از زنان برای تأمین مخارج زندگی، به پسانداز خود رجوع کردهاند و شماری نیز به حمایت خانواده و یا کمکهای بشردوستانه متکی شدهاند.
عالیه رسولی* بیش از هشت سال در بخش صحت در افغانستان کار کرده است. او پیش از تسلط طالبان، ابتدا در بخش واکسیناسیون و سپس بهعنوان مدیر پرستاری در یکی از شفاخانههای ولایت پنجشیر کار میکرد. او به زنتایمز گفت: «از آنجایی که من و شوهرم بیکاریم، برای تأمین مخارج زندگی مجبور به فروش اموال منزل شدیم. تا حال چندین قلم از وسایل منزل خود را فروختهایم تا لقمۀ نانی برای اولاد خود فراهم کنیم.»
زنان بیکارشده و تجربۀ خشونتهای فزاینده در خانواده
بسیاری از مصاحبهشدگان به زنتایمز از ناامیدی پس از بیکار و بیدرامد شدن سخن گفتهاند؛ امری که بیشتر خشم همسران آنها را برانگیخته است. اکثر زنان مصاحبهشده گفتهاند که از زمان تسلط طالبان از سوی شوهرانشان مورد خشونت فیزیکی و کلامی فزایندهای قرار گرفتهاند.
راضیه*، ۲۳ ساله مدت سه سال در یک سازمان غیردولتی در ولایت سمنگان کار کرده بود، تا اینکه از کار خود اخراج شد. او به زنتایمز گفت: «احساس میکنم سربار خانوادهام و بهنظر میرسد اعضای خانوادهام فراموش کردهاند که من چه تواناییهایی دارم.» او میگوید زمانی که از همسرش پول میخواهد، تحقیر و توهین شده و در بسیار موارد مورد خشونت فیزیکی نیز قرار میگیرد. او میافزاید: «رفتار شوهرم بسیار خشن شده و در برخی موارد من را لتوکوب میکند.»

سها*، ۳۱ ساله، کارمند پیشین ادارۀ تجارت هرات و مادر سه فرزند، به زنتایمز میگوید: «وقتی برای رفع نیازهای شخصی از شوهرم تقاضای پول میکنم، او بهشدت واکنش نشان میدهد و به من پول نمیدهد.»
سمیرا آزاد*، ۲۷ ساله ، کارمند پیشین یکی از مؤسسات در ولایت بادغیس و مادر یک پسر میگوید: «از زمان تسلط طالبان، شوهرم بیشتر بدرفتار شده است. او چندین سیلی به من زده است و اغلب در هنگام عصبانیت موهایم را میکشد.»
ناامیدی از احیای کرامت انسانی و منزلت اجتماعی
دستکم ۴۵ تن از ۵۰ زن مورد مصاحبهشده گفتهاند که از زمانی که حقوق و آزادیهایشان از بین رفته است دچار سرخوردگی و احساس حقارت شدهاند.
زرغونه*، روزنامهنگاری ۲۶ ساله از ولایت بلخ، به زنتایمز میگوید: «قبل از تسلط طالبان، من در مورد مسائل مربوطبه زنان گزارش میدادم. امروز حتی نمیتوانم از حقوق خود دفاع کنم و هیچ نهادی هم وجود ندارد که از حقوق زنان افغانستان دفاع کند.»
برای بسیاری از زنانی که وضعیتشان مورد بررسی قرار گرفته است، سرکوب و تبعیض از سوی طالبان آثار ویرانگری بر جایگاه و منزلت آنان در خانواده و محیط زندگی آنها داشته است. یک روزنامهنگار پیشین از کابل میگوید، او همواره توسط همسایگان و اطرافیانش مورد «طعنه و زخم زبان» قرار میگیرد که آرامش روانی را از او گرفته است: «هر بار که همسایههایم مرا میبینند، به من طعنه میزنند. فقط به این خاطر که ۱۰ سال روزنامهنگاری کردم. آنان میگویند مقصر خود شما زنان هستید؛ اگر هرزگی و بدحجابی نمیکردید اکنون گرفتار این سرنوشت نمیشدید.»
مینا رحمانی*، 26 ساله و دارای لیسانس در رشتۀ کمپیوترساینس، زمانی آیندۀ درخشانی داشت و بهعنوان کارمند قراردادی در وزارت امور داخله در کابل کار میکرد. اما مهارتها، دانش و تخصص او در حکومت طالبان هیچ دستاوردی برای او ندارد. فضای خانه که نمیتواند توانمندیهایش را در آن به کار گیرد، برای او به زندان بدل شده است. او به زنتایمز میگوید: «من بارها به خودکشی فکر کردهام … در برابر بیرحمی اوضاع احساس ناتوانی میکنم. من احساس میکنم که موقعیت من در جامعه به یک برده و خدمتکار جنسی کاهش یافته است.»
یادآوری: بهمنظور حفظ امنیت افراد، در این گزارش از نامهای مستعار استفاده شده است.